عباس کیمنش، مشهور به مشفق کاشانی (زاده 1304 خورشیدی در کاشان - درگذشته 1393)، شاعر ایرانی بود.
عباس کیمنش سال 1304 در کاشان متولد شد. او پس از پایان تحصیلات مقدماتی، راهی تهران شد و تحصیلات خود را تا دریافت فوق لیسانس در رشتهی حسابداری و بودجه ادامه داد و پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه تهران، 37 سال در آموزش و پرورش مشغول به فعالیت بود.
وی از دوران کودکی استعدادش را در شعر به نمایش گذاشت و با راهنماییهای مادرش و مطالعه آثار شاعران بزرگ، توانست جدیتر آن را دنبال کند. با گسترش فعالیتهای شعریاش، تخلص «مشفق» را برای خود برگزید و به سبب اصالت کاشانیاش، با نام «مشفق کاشانی» در جامعهی ادبی شناخته شد.
مشفق با سهراب سپهری دوست بود و میتوان او را نخستین راهنمای اشعار سهراب نامید.
پهنهی موضوعی اشعار مشفق کاشانی بسیار گسترده است و تجربههای موفقی در عرصهی شعرهای ولایی، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و ملّی نیز دارد.
تعدادی از مقالههای ادبی، پژوهشی و عرفانی او نیز در برنامههای صدای جمهوری اسلامی ایران استفاده شده است.
از مهم ترین آثار اوست:
* «صلای غم»، تضمین 12 بند محتشم کاشانی؛
* «خاطرات» (سال 1324)؛
* «سرود زندگی» (سال 1342)؛
* «شراب آفتاب» (سال 1342)؛
* «آذرخش» (گزینه اشعار)؛
* «آینه خیال» (سال 1372)؛
* «بهار سرخ سرود» (سال 1373)؛
*«هفت بند التهاب» (سال 1375)؛
* «نقشبندان غزل» (سال 1365)؛
* «انوار 15خرداد» (سال 1365)؛
* «خلوت انس» (سال 1368)؛
* تصحیح «دیوان حاج سلیمان صباحی بیدگلی» با همکاری پرتو بیضایی (سال 1340)؛
* «مجموعه شعر جنگ»؛
* تذکرهٔ شاعران معاصر؛
* راز مستان؛
* «سیرنگ» (1382)؛
* مدایح و مراثی دربارهی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم، با همکاری استاد شاهرخی؛
* آیینهی عصمت، مجموعهی مدایح و مراثی دربارهی حضرت زهرا علیهاالسلام، با همکاری استاد شاهرخی؛
* قبلهی هشتم آیینهی رجاء، مدایح و مراثی دربارهی حضرت رضا علیهالسلام با همکاری استاد شاهرخی؛
* آیینهی جمال، مجموعهی دوم مدایح و مراثی دربارهی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم، با همکاری استاد شاهرخی؛
و دیوان صباحی بیدگلی، با مقدمه و تصحیح شادروان پرتو بیضایی.
مشفق کاشانی از شاعرانی است که در مصیبت سید و سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام، اشعار پرسوز و گدازی دارد. ترجیع بندی در مرثیهی سیدالشهدا، علیهالسّلام، از او به جا مانده است. مشفق کاشانی در این ترجیعبند به استقبال ترجیع بند محتشم کاشانی رفته و از او پیروی کرده که بند اول آن چنین آغاز میشود:
از موج فتنه چشم جهان غیرت یم است
وز تندباد حادثه پشت فلک خم است
صبح امید چون شب تاریک مظلم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
هر جا نشان محنت و مردم به غم قرین
افکندهاند غلغله تا چرخ هفتمین
گردون فکنده بس گره از درد بر جبین
«باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین»
«بینفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»
از لوح سینه رفته چرا نقش آرزو؟
فریادها شکسته ز اندوه در گلو
خورشید برده سر به گریبان غم فرو
«این صبح تیره باز دمید از کجا کزو»
«کار جهان و خلق جهان جمله در هم است»
هر جا به گوش میرسد آوای انقلاب
خلقی به ماتمند و جهانی در اضطراب
جان در تلاطم آمده دل را نمانده تاب
«گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب»
«کآشوب در تمامی ذرات عالم است»
....
همچنین بسیاری از سرودهها و ترانههای مشفق کاشانی از سوی برخی خوانندگان کشورمان اجرا شده است.
بهرام حصیری، عبدالحسین مختاباد، علی تفرشی، عباس بهادری، محمد عبدالحسینی، محمد اصفهانی، مهرداد کاظمی، علیرضا افتخاری، مجید اخشابی و پژمان مبرا از خوانندگانی هستند که تصنیف یا ترانه های مشفق کاشانی را اجرا کرده اند.
مشفق در جریان سخنرانی و شعرخوانی، در مراسم تولد سهیل محمودی، دیگر شاعر ایرانی، از حال رفت و در بیمارستان به دلیل نارسایی قلبی جان سپرد.
وی این رباعی را برای مراسم جشن تولد محمودی خواند:
برخیز ز جا، نه وقت خواب است، ای دوست! بنشین که شب شعر و شراب است، ای دوست!
در بزم سهیل، زهره با چنگ نواخت میلاد بلند آفتاب است، ای دوست!
...
* نمونه شعری نو (نیمایی) از زنده یاد مشفق کاشانی:
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﺩﻧﺠﯽﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ی ﺧﻮﺩﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ....
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ
ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮشر ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﻗﻮﺱ ﻭ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد
ﺯﻧﺪﮔﯽ
آﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ
ﯾﮏ ﺳﺮآﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد.………. زندگی کن
ﺟﺎﻥِ ﻣﻦﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ی ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ....
ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ....
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ ....ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ
ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ ....ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ...
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ... ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ
....
گفتنی است خیابانی در سه راه آذری تهران به نام وی نامگذاری شده است.