ترانه ای با صدا و آهنگسازی محمد معتمدی و شعری از مشفق کاشانی
گل من به باغ عشق ات به لبم دو صد ترانه
به ترنم از تو گویم به نوای عاشقانه
همه شب به یاد روی ات سخن از ستاره گویم
که مگر چو مه درآیی ز درم بدین بهانه
تو در آن زمان که رفتی به سفر ز من چه دیدی؟
که شبم به غم سپردی دل من به خون کشیدی
چو کبوتر دل من به سوی تو پر بگیرد
ره و رسم عاشقی را به جهان به سر بگیرد
به کجا روم چه گویم که تو عهد من شکستی
به کجا روم از این در که تو راه چاره بستی
همه آرزویم این است که در جهان هستی
تو برای من بمانی به نشاط و شور و مستی
گل من به باغ عشق ات به لبم دو صد ترانه
به ترنم از تو گویم به نوای عاشقانه
همه شب به یاد روی ات سخن از ستاره گویم
که مگر چو مه درآیی ز درم بدین بهانه
تو در آن زمان که رفتی به سفر ز من چه دیدی؟
که شبم به غم سپردی دل من به خون کشیدی
چو کبوتر دل من به سوی تو پر بگیرد
ره و رسم عاشقی را به جهان به سر بگیرد
به کجا روم چه گویم که تو عهد من شکستی
به کجا روم از این در که تو راه چاره بستی
همه آرزویم این است که در جهان هستی
تو برای من بمانی به نشاط و شور و مستی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:29
کاربر مهمان