اسماعیل نواب صفا (29 اسفند 1303 کرمانشاه - 19 فروردین 1384 تهران)؛ نویسنده، محقق، شاعر و ترانه سرای معروف ایرانی است.
اسماعیل نواب صفا، بیست و نهم اسفند ماه 1303 خورشیدی در کرمانشاه دیده به جهان گشود. خاندان پدری وی از "نواب"های مشهور اصفهان بودند. "نشاط اصفهانی" شاعر و دانشمند مشهور عصر قاجار، دایی پدرش بود. پدرش "سید مرتضی" مردی عارف مسلک بود. مادرش مؤسس نخستین مدرسه ی ملی با نام "بصیرت" در کرمانشاه بود. خاطرات تلخ و شیرین و روزگار خوش کودکی این شاعر در کرمانشاه سپری شد. در هفت سالگی از نعمت وجود پدر محروم گردید. دوازده ساله بود که به تشویق مادر نزد استادانی مشق ویولن گرفت. از آنجا که خانواده ی وی با ادبیات و عرفان آشنا بودند، بارقه ی عشق و دلبستگی به شعر و ادبیات ایران در دلش درخشید.
در سال 1323، هنر شاعری خود را با ساختن مضامین فکاهی و سیاسی در روزنامه ی "توفیق" به نمایش گذاشت. سال 1324 به ساخت تصنیف علاقه مند شد و نخستین تصنیف را روی یک ملودی کردی ساخت؛ این اثر که با نام "موسم گل" ثبت گردیده، نخستین تصنیفش در بیست سالگی است. با ساخت این تصنیف به واسطه ی "پرویز خطیبی" به "برادران وفادار" معرفی شد. همچنین ساخت این تصنیف آغازی برای فعالیتش در رادیو گردید.
در سال 1325 به عضویت بزرگترین کنگره ی شعرا و نویسندگان و به عنوان جوانترین عضو این کنگره انتخاب شد.
در سال 1326 به دعوت "اسماعیل مهرتاش" تصانیفی ساخت. پس از آن از طرف "حسینقلی مستعان" نویسنده و مترجم معروف، به همکاری در رادیو دعوت شد و به عنوان عضو شورای نویسندگان، قراردادی با رادیو امضا کرد. در این زمان با استادان بزرگ موسیقی همچون موسی معروفی، حسین یاحقی، ابراهیم منصوری و جواد بدیعزاده آشنا شد.
با تغییر اداره کل انتشارت و تبلیغات به وزارتخانه، از طرف "نصرت الله معینیان" مأمور شد تا ناظر برنامههای رادیو تهران و تصحیح و تصویب ترانهها باشد و در این مدت خود نیز ترانه ها و تصنیف هایی خلق کرد. تصنیفهای ماندگاری چون " تک درخت، موج، آمد نوبهار، جوانی، چه شبها، نیلوفر، بیخبر، آشفته، پربسته، رویای هستی، رفتم و بار سفر بستم، رفتی و بازآمدی، بخت بیدار" و دهها تصنیف جاودانه ی دیگر حاصل کشش روحی و حالات درونی این شاعر بوده است .
از میان آهنگسازان برجسته ی موسیقی معاصر میتوان به "مهدی خالدی، مرتضی خان محجوبی، روح الله خالقی، حسین و پرویز یاحقی، مجید وفادار، عباس شاپوری، علی تجویدی، حبیبالله بدیعی، انوشیروان روحانی، جواد لشکری، همایون خرم و اسدالله ملک" اشاره کرد که نواب صفا بر آهنگهایشان تصنیف ساخته است.
از میان خوانندگان مشهور و خوش آواز که این ترانهها را اجرا کردهاند می توان بیشتر به "بنان، قوامی، عبدالعلی وزیری، داریوش رفیعی" اشاره نمود.
در این میان باید به سابقه ی دوستی وی با شاعران و ترانه سرایان و ادیبانی چون "رهی معیری، پژمان بختیاری، کریم فکور، ابوالحسن ورزی، معینی کرمانشاهی، پرویز خطیبی، بیژن ترقی، تورج نگهبان، بهادر یگانه و..." توجه داشت. در همان چند سال مسابقه های رادیو، به هر شکل و صورتی، زیرنظرنواب صفا اجرا می شد. از دیگر برنامه های رادیویی که به ابتکار و پیشنهاد او به وجود آمد میتوان به "هنر زندگی"، "درگوشه وکنار شهر" و "و در پیشگاه تا ریخ" اشاره کرد.
در سال 1340 برنامه ای با نام "قصه ی شمع" را تهیه میکرد که از رادیو پخش میشد. در این برنامه، ضمن صحبت درمورد چگونگی پدید آمدن یک ترانه، با شاعر ، آهنگساز و خواننده گفتوگو میشد. به یاد چنین برنامهای، کتابی با همین نام که مجموعه ی خاطرات هنری اوست در سال 1376 به همت نشر البرز منتشر و پس از آن نیز چندین بار به وسیله ی نشر پیکان تجدید چاپ شد که حاوی مطالب ارزنده و خواندنی است و می توان آن را در حکم مأخذی مفید برای معرفی بهتر چهرههای هنری و موسیقی ایران، به دور از هرگونه اغراق و اغراضی، دانست.
همچنین می توان به تحشیه و تعلیق کتاب "سفر نامه معتمدالدوله، فرهاد میرزا"و تصحیح منشآت فرهاد میرزا و شرح حال او و "مقالاتی در باره ی شعر فارسی دری و شیوه مناظرات" اشاره کرد.
برنامه ی دیگری با نام" کاروان شعر" مدت چهارسال زیر نام "نواب صفا عرضه می دارد" از رادیو ایران انتشار یافت که نخستین مجموعه ی آن نیز در سال 1342 به وسیله ی انتشارات صفیعلیشاه منتشر شد.
همچنین در اصفهان دو مجموعه ی تحقیقی به نام های "عصّارخانه های اصفهان " و "کبوترخانه های اصفهان" به چاپ رسانید. لازم است به مقالات مختلف و اشعار پراکنده که به مناسبت های خاص در برخی مجلات و مطبوعات معتبر سال های قبل و بعد از انقلاب منتشر شده و نیز به مشاغل دولتی و سیاسی ایشان همچون "عضویت شورای نویسندگان" از سال های 36تا 42، "ریاست اداره کل اطلاعات و رادیوی استانهای سیستان و بلوچستان" و "گیلان" اشاره کرد.
از سال 44 تا نیمه ی سال 47 مدیریت کل روابط عمومی شهرداری تهران را به عهده داشت.
از سال 47 به مدیریت کل اداره اطلاعات و رادیوی استان آذر بایجان شرقی منصوب شد و پس از آن از سال 47 تا 57 به مدیریت کل اداره "اطلاعات و رادیو" و "اطلاعات و جهانگردی" استان اصفهان انتخاب گردید و در حین خدمت اداری در دانشگاه اصفهان به تحصیلات عالیه در رشتهی ادبی پرداخت و در خاتمه ی خدمت به "نمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای ملی دوره بیست و چهارم" برگزیده شد.
از وی سه فرزند (دو پسر و یک دختر ) به نامهای سامان، فرزان و هستی به یادگار است که در خارج از ایران زندگی می کنند. نواب صفا در سال 1331 با خانم "اورانوس نادری" فرزند احمد نادری، از وکلای سرشناس شیراز که مدتی رئیس کانون وکلای فارس بود، ازدواج کرد. مجدداً در سال 1342 با خانم زهرا توسلی ازدواج کرد.
"نواب صفا" دهه ی پایان زندگیاش با قامت خمیده در گوشه ای از تهران بزرگ و پرهیاهو، در کلبه ی محقر به انزوا نشست و دوستان و دوستدارانش با دیدار وی مسرور می گشتند؛ پیرمرد مهربان و مهمان نوازی که خوش محضر و خوش کلام بود.
سرانجام به تاریخ نوزدهم فروردین 1384 خورشیدی آفتاب عمرش خاموش شد و در قطعه ی هنرمندان بهشت زهرا آرام گرفت. او شعری را برای سنگ مزارش سروده بود که بیت نخست آن چنین است: «این که در سینه ی خاکش مأواست/ خاک پای همه نواب صفاست».