ترانه ی پاپ
آهنگی کز ساز تو برخیزد خیزد
گویی می در ساغر جان ریزد ریزد
آن چنگی کز سینه برون ریزد غم ها
در چنگت تا پای جنون شور انگیزد
یاد آرد از دور جوانی عشقو غم های نهانی
دارد رنگ آرزوها
بنشیند این نغمه به جانم گیرد آرام و توانم
گوید اسرار مرا
آوایی جان پرور، کز نای جان خیزد
در قلب بی تابم شوری برانگیزد
همه شب تو خوشی به دامن گل و باغ و چمن
نبود به خدا به غیر یاد تو همدم من
تو بیا تو بیا که شام من شود از رخ تو روشن
چو زدی دستی تو به تار دل
همه سوز غم شده یار دل
تو بیا سازت بنواز امشب دلم از سوزش بگداز امشب
آهنگی کز ساز تو برخیزد خیزد
گویی می در ساغر جان ریزد ریزد
آن چنگی کز سینه برون ریزد غم ها
در چنگت تا پای جنون شور انگیزد
یاد آرد از دور جوانی عشقو غم های نهانی
دارد رنگ آرزوها
بنشیند این نغمه به جانم گیرد آرام و توانم
گوید اسرار مرا
آوایی جان پرور، کز نای جان خیزد
در قلب بی تابم شوری برانگیزد
همه شب تو خوشی به دامن گل و باغ و چمن
نبود به خدا به غیر یاد تو همدم من
تو بیا تو بیا که شام من شود از رخ تو روشن
چو زدی دستی تو به تار دل
همه سوز غم شده یار دل
تو بیا سازت بنواز امشب دلم از سوزش بگداز امشب
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه