display result search
منو

میِ جان

  • 9 قطعه
  • 10':52" مدت زمان
  • 10 دریافت شده
اجرایی در دستگاه راست پنجگاه با آهنگسازی سامان چوبک
نادیا ثابت : تنبک
علیرضا دریایی : کمانچه
مهیار اسدی : عود
پویا فروهری : سه تار
علی نوری : تار و سه تار همنواز آواز

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 9:08
    كي رفته ‌اي زدل كه تمنا كنم تو را كي بوده ‌اي نهفته كه پيدا كنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدي كه من با صد هزار ديده تماشا كنم تو را زيبا شود به كارگه عشق كار من هر گه نظر به صورت زيبا كنم تو را (فروغي بسطامي)
  • 3:38
    روزي آخر رخت از پرده عيان خواهم كرد خلق را در تو به حيرت نگران خواهم كرد خاك پايت كه بود غاليه ي طره ي ديده ي هو سرمه ي ديده ي صاحب نظران خواهم كرد دست در سلسله ي خم به خمت خواهم زد هر چه گويد دل ديوانه چنان خواهم كرد سر گيسوي تو در دست صبا خواهم داد در ديوار جهان مشك فشان خواهم كرد هر چه گويند مگو برتر ازان خواهم گفت گفتم اين لعل تو يا چشمه ي حيوان گفتا جرعه اي نذر نشاط آخر از آن خواهم كرد (نشاط اصفهاني)
  • 5:24
    مستانه كاش در حرم و دير بگذري تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا كنم تو را بالاي خود در آينه ي چشم من ببين تا با خبر زعالم بالا كنم تو را (فروغي بسطامي)
  • 5:52
    سر نخواني كه سودازده ي مويي نيست آدمي نيست كه مجنون پري رويي نيست هرگز از بند غم آزاد نگردد آن دل كه گرفتار كمند سر گيسويي نيست قبله ام روي بتان است و وطن كوي مغان به از اين قبله و خوشتر از اين كويي نيست (عبيد زاكاني)
  • 6:52
    كس مرا از دل سرگشته نشاني ندهد عجب از معتكف گوشه ي ابرويي نيست (عبيد زاكاني) چنان به موي تو آشفته ‌ام به بوي تو مست كه نيستم خبر از هر چه در دو عالم هست در قفس طلبد هر كجا گرفتاريست من از كمند تو تا زنده ‌ام نخواهم جست غير من در پس اين پرده سخن سازي هست راز در دل نتوان داشت كه غمازي هست (سعدي)
  • 1:05
  • 1:19
    غير من در پس اين پرده سخن سازي هست راز در دل نتوان داشت كه غمازي هست (سعدي)
  • 2:19
    چون خاك شوم گر گذري سوي مزارم بوي جگري سوختي آري ز غبارم چون رفتني است از تنم اين جان بلاكش آن به كه به خاك سر كوي تو سپارم هر دم كنم از خون جگر خاك رهت گل تا روزنه ي دل به رخ غير برآرم ني لايق تشريفم و ني در خور ديدار يارب من بيدل به جهان بهر چه كارم (جامي)
  • 10:52
    بلبلان گل ز گلستان به شبستان آريد كه در اين كنج قفس زمزمه پزدازي هست (سعدي) خراج چين خم زلفت ز مشك ناب گرفت رخ تو آينه از دست آفتاب گرفت بگو به خواب كه امشب ميا به ديده ي من جزيره اي كه مكان تو بود آب گرفت تو تا به ناز فكندي به چهره زلف سياه فغان ز خلق بر آمد كه آفتاب گرفت (ظهير فاريابي)

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی