display result search
- 1167
قصه انگشتر
سرود با مضمون سردار سلیمانی
چشمها را یاد تو هر لحظه بارانی کند
کوچه های عشق را نام تو نورانی کند
چشم ها را دوختی تو همواره در چشم ولی
تا دلت را با نگاهش سخت توفانی کند
ما به سر سربند یا زهرا و زینب بسته ایم
باز ما را کربلای شام مهمانی کند
با تو سرباز ولایت شد مشخص راه ما
راه ما را خنده های تو چراغانی کند
قصۀ انگشترت فصل بلند دیگری است
قصۀ دستت جهان را غرق حیرانی کند
کس ندیده عاشقی اینگونه با سربازی اش
خویش را در پیش پای عشق قربانی کند
چشمها را یاد تو هر لحظه بارانی کند
کوچه های عشق را نام تو نورانی کند
چشم ها را دوختی تو همواره در چشم ولی
تا دلت را با نگاهش سخت توفانی کند
ما به سر سربند یا زهرا و زینب بسته ایم
باز ما را کربلای شام مهمانی کند
با تو سرباز ولایت شد مشخص راه ما
راه ما را خنده های تو چراغانی کند
قصۀ انگشترت فصل بلند دیگری است
قصۀ دستت جهان را غرق حیرانی کند
کس ندیده عاشقی اینگونه با سربازی اش
خویش را در پیش پای عشق قربانی کند
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:26
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه