تصنیف هایی در فضای موسیقی دستگاهی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:29قدح را به سر كنيد ، يا قدح را به سر كنيد شب را سحر كنيد ، غم دنيا را از سر به در كنيد غم دنيا را از سر به در كنيد الا اي يار ، خطر دارد جدايي نهال بي ثمر ، دارد جدايي بيا كه ما و تو ، يك جاي نشينيم كه مرگ بي خبر ، دارد جدايي قدح را به سر كنيد ، آي قدح را به سر كنيد شب را سحر كنيد ، غم دنيا را از سر به در كنيد غم دنيا را از سر به در كنيد زندگي چيست ، خون دل خوردن زير ديوار آرزو مردن ، زير ديوار آرزو مردن رسم دورنگي آيين ما نيست يك رنگ باشد روز و شب من يك رنگ باشد روز و شب من گذشت آن كه تو سالار دلبران بودي خداي عشق من و يار ديگران بودي گذشت آن كه ز درگاه خويش مي راندي مرا به تلخي و شيرين ديگران بودي قدح را به سر كنيد ، يا قدح را به سر كنيد شب را سحر كنيد ، غم دنيا را از سر به در كنيد غم دنيا را از سر به در كنيد الا اي يار ، خطر دارد جدايي نهال بي ثمر ، دارد جدايي بيا كه ما و تو ، يك جاي نشينيم كه مرگ بي خبر ، دارد جدايي قدح را به سر كنيد ، آي قدح را به سر كنيد شب را سحر كنيد ، غم دنيا را از سر به در كنيد غم دنيا را از سر به در كنيد حسين منزوي
-
4:14دلم امشو به تنهايي خود خو كرده اي جونم واي دلبر ياد چشمون سياهش منو جادو كرده آي جونم واي دلبر دلم پيش پر مي زنه به هر دري در مي زنه به هرخونه سر مي زنه دلم دلم دلم خدا مهربونه يار عاشقونه دل مو جوونه خدا خدا خدا خودش خوب مي دونه كه بر جون عاشق جدايي گرونه خدا خدا خدا هنو از دست غمش ديده ي مو گريونه آي جونم واي دلبر بعد عمري هنوم مرغ دلم نالونه آي جونم واي دلبر مي رم مي گردم سر به سر دشت و دمن كوه و كمر مي رم از او گيرم خبر مي رم مي رم مي رم خدا مهربونه يار عاشقونه دل مو جوونه خدا خدا خدا خودش خوب مي دونه كه بر جون عاشق جدايي گرونه خدا خدا خدا خداوندا دلم يه جايي بنده آي گلم همو جايي كه ايوونش بلنده همو جايي كه دلخواهم صنوبر همو جايي كه او بالا بلنده خدا مهربونه يار عاشقونه دل مو جوونه خدا خدا خدا خودش خوب مي دونه كه بر جون عاشق جدايي گرونه خدا خدا خدا محلي شيرازي
-
4:47هر چه شكفتم تو نديدي مرا رفتي و افسوس نچيدي مرا ماندم و پژمرده شدم ريختم تا كه به دامان تو آويختم دامن خود را متكان اي عزيز اين منم اي دوست به خاكم مريز واي مرا ساده سپردي به باد حيف كه نشناخته بردي ز ياد همسفر بادم از آن پس مدام مي گذرم بي خبر از بام وشام مي رسم اما به تو روزي دگر پنجره را باز گذاري اگر ساغر شفيعي
-
3:51چو مرغ شب خواندي و رفتي دلم را لرزاندي و رفتي شنيدي غوغاي طوفان را ز خواندن وا ماندي و رفتي به باغ قصه به دشت خواب سايه ي ابري ست در دل مهتاب مثل روح آزرده ي مرداب دلم را لرزاندي و رفتي چو مرغ شب خواندي و رفتي تو اشك سرد زمستان را چو باران افشاندي و رفتي سياه شب لاله افشان شد كوير تشنه گلستان شد تو مـي آيي آي تو مي آيي آي تو مي آيي واي تو مي آيي ز باغ قصه به دشت خاك ز راه شيري پر مهتاب تو مي باري چون گل باران به جان نيلوفر مرداب سياه شب لاله افشان شد كوير تشنه گلستان شد تو مي آيي واي تو مي آيي محمدابراهيم جعفري
-
4:19زير چتر سبز باران برگ لرزان درختان آيد به يادم دوباره كوچه باغ پرسه ها مان مي تراويد از نگاهت شور و شرم كودكانه مي سرودم زير باران از نگاه تو ترانه اگر از آنهمه شوق و آرزو مانده در قلب تو هم بگو بگو زمزمه كن همه را به گوش من تا بگيرم بوي باران گل هميشه بهار من بيا با گل خنده كنار من بيا تا همه هستي ام از حضور تو گل كند همچون بهاران دم به دم افسانه مي خواند در كنار گوشمان باد نغمه هاي عاشقي را باد و باران يادمان داد مي توانستم چو لبخند بر لبانت جان بگيرم يا بلغزم همچو اشكي كنج لبهايت بميرم اگر از آنهمه شوق و آرزو مانده در قلب تو هم بگو بگو زمزمه كن همه را به گوش من تا بگيرم بوي باران گل هميشه بهار من بيا با گل خنده كنار من بيا تا همه هستي ام از حضور تو گل كند همچون بهاران در دل شب ديده ي بيدار من بيند آن ياري كه دل را آرزوست چون بيايد پيش پيش مركبش مرغ شب آوا بر آرد دوست ساغر شفيعي
کاربر مهمان