تصنیف نوا بهمراه موسیقی بدون آواز با صدای عبدالحسین مختاباد
بس که با حیرت برآوردیم کام خویش را
بر جبین ما نویسد عشق نام خویش را
پیچ و تابم بس بود از رشک قاصد سوختم
هم نوشتم نامه هم بردم پیام خویش را
شکوه ی بیجا چرا می کردم از بیداد او
من که از خود می کشیدم انتقام خویش را
داشتم رنگین بهار عشرتی از اشک و آه
در گل و سنبل گرفتم صبح و شام خویش را
عشق نگذارد که بنشیند غباری بر دلم
کی کند ساقی به خاک آلوده جام خویش را
بس که با حیرت برآوردیم کام خویش را
بر جبین ما نویسد عشق نام خویش را
پیچ و تابم بس بود از رشک قاصد سوختم
هم نوشتم نامه هم بردم پیام خویش را
شکوه ی بیجا چرا می کردم از بیداد او
من که از خود می کشیدم انتقام خویش را
داشتم رنگین بهار عشرتی از اشک و آه
در گل و سنبل گرفتم صبح و شام خویش را
عشق نگذارد که بنشیند غباری بر دلم
کی کند ساقی به خاک آلوده جام خویش را
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه