تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی و بی کلام همین تصنیف
به کویت با دل شاد آمدم ، با چشم تر رفتم
به دل امید درمان داشتم ، درمانده تر رفتم
نیامد دامن وصلت به دستم ، هرچه کوشیدم
ز کویت عاقبت با دامنی خونین جگر رفتم
تو کوته دستی ام می خواستی ورنه من مسکین
به راه عشق اگر از پای درافتادم ، به سر رفتم
تو قدر من ندانستی و حیف از بلبلی چون من
که از خار غمت ای تازه گل خونینه پر رفتم
به پایت ریختم اشکی و رفتم درگذر از من
از این غم برنمی گردم که چون شمع سحر رفتم
تو رشک آفتابی کی به دست سایه می آیی
دریغا آخر از کوی تو با غم همسفر رفتم
به کویت با دل شاد آمدم ، با چشم تر رفتم
به دل امید درمان داشتم ، درمانده تر رفتم
نیامد دامن وصلت به دستم ، هرچه کوشیدم
ز کویت عاقبت با دامنی خونین جگر رفتم
تو کوته دستی ام می خواستی ورنه من مسکین
به راه عشق اگر از پای درافتادم ، به سر رفتم
تو قدر من ندانستی و حیف از بلبلی چون من
که از خار غمت ای تازه گل خونینه پر رفتم
به پایت ریختم اشکی و رفتم درگذر از من
از این غم برنمی گردم که چون شمع سحر رفتم
تو رشک آفتابی کی به دست سایه می آیی
دریغا آخر از کوی تو با غم همسفر رفتم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:17
-
4:18بي كلام تصنيف
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه