قطعاتی با اجرای قاسم رفعتی به صورت تک خوانی و بدون حضور ساز
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:21مشو مشو ز من خسته دل جدا اي دوست مكن مكن به كف اندهم رها اي دوست برس كه بي تو مرا جان به لب رسيد ، برس بيا كه برتو فشانم روان ، بيا اي دوست بيا كه بي تو مرا برگ زندگاني نيست بيا كه بي تو ندارم سر بقا اي دوست اگر كسي به جهان در ، كسي دگر دارد من غريب ندارم مگر تو را اي دوست چه كرده ام كه مرا مبتلاي غم كردي ؟ چه اوفتاد كه گشتي ز من جدا اي دوست ؟ فخرالدين عراقي
-
5:42پرده بردار اي حيات جان و جان افزاي من غمگسار و همنشين و مونس شب هاي من اي شنيده وقت و بي وقت از وجودم ناله ها اي فكنده آتشي در جمله ي اجزاي من بي تو باشد جيش و عيش و باغ و راغ و نقل و عقل هر يكي رنج دماغ و كنده اي بر پاي من تا ز خود افزون گريزم در خودم محبوس تر تا گشايم بند از پا بسته بينم پاي من ناگهان در نااميدي يا شبي يا بامداد گويي ام اينك برآ بر طارم بالاي من امشب از شب هاي تنهايي ست رحمي كن بيا تا بخوانم بر تو امشب دفتر سوداي من مولوي
-
6:10اي در درون جانم و جان از تو بي خبر وز تو جهان پر است و جهان از تو بي خبر چون پي برد به تو دل و جانم كه جاودان در جان و در دلي دل و جان از تو بي خبر نقش تو در خيال و خيال از تو بي نصيب نام تو بر زبان و زبان از تو بي خبر از تو خبر به نام و نشان است خلق را وانگه همه به نام و نشان از تو بي خبر جويندگان جوهر درياي كنه تو در وادي يقين و گمان از تو بي خبر شرح و بيان تو چه كنم زان كه تا ابد شرح از تو عاجز است و بيان از تو بي خبر عطار نيشابوري
-
5:34ندانمت به حقيقت كه در جهان به كه ماني جهان و هرچه در او هست ، صورتند و تو جاني به پاي خويشتن آيند عاشقان به كمندت كه هر كه را تو بگيري ز خويشتن برهاني مرا مپرس كه چوني به هر صفت كه تو خواهي مرا مگو كه چه نامي به هر لقب كه تو خواني تو پرده پيش گرفتي و ز اشتياق جمالت ز پرده ها به درافتاد رازهاي نهاني من اي صبا ره رفتن به كوي دوست ندانم تو مي روي به سلامت سلام ما برساني سعدي
کاربر مهمان