برنامه ای با اجرای تار: جلیل شهناز و ویولن: همایون خرم و عود و آواز: عبدالوهاب شهیدی
نو بهار آمد و من عاشق و مست
بی خبر از خود و از هرچه که هست
چه کنم گر نکنم باده به جام
چه شوم گر نشوم عاشق و مست
همه دانند در این شهر که من
رندم و عاشقم و باده پرست
شور می در سر و شادی در دل
دلبر اندر دل و ساغر در دست
هر کجا عاشق و معشوقه بود
نوبهار آمد و با هم پیوست
ای گل سرسبد باغ وجود
ای که خار غم تو دل ها خست
مشکن شیشه دل را که دگر
نشود باز درست آنچه شکست
چون گل و باغ و چمن فردا نیست
به غنیمت چه من امروز که هست
نو بهار آمد و من عاشق و مست
بی خبر از خود و از هرچه که هست
چه کنم گر نکنم باده به جام
چه شوم گر نشوم عاشق و مست
همه دانند در این شهر که من
رندم و عاشقم و باده پرست
شور می در سر و شادی در دل
دلبر اندر دل و ساغر در دست
هر کجا عاشق و معشوقه بود
نوبهار آمد و با هم پیوست
ای گل سرسبد باغ وجود
ای که خار غم تو دل ها خست
مشکن شیشه دل را که دگر
نشود باز درست آنچه شکست
چون گل و باغ و چمن فردا نیست
به غنیمت چه من امروز که هست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
13:21
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه