تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
رفتی و اشک غم می رود ازدیده ام بی تو به دامن
مانده چون سایه ها درهم و نا آشنا یاد تو با من
گردش زمان میان ما پرده بسته
روی چهره ها غباردوری نشسته
گردش زمان میان ما پرده بسته
روی چهره ها غبار دوری نشسته
می زند گاهی برق کوتاهی درشب تارم شعله آهی
آتشم نشانه ای آشنا دارد، ازغروب عشق من قصه ها دارد
عشق آتشین من رفته از یادم، درسکوت بیکران خفته فریادم
دیده می بندم که شاید به خاطرم نقش تو آید حجاب تاریکی گشاید
بگریزد اما چون نقش رویا زچشم من، گذشته ها
رفتی و اشک غم می رود ازدیده ام بی تو به دامن
مانده چون سایه ها درهم و نا آشنا یاد تو با من
رفتی و اشک غم می رود ازدیده ام بی تو به دامن
مانده چون سایه ها درهم و نا آشنا یاد تو با من
گردش زمان میان ما پرده بسته
روی چهره ها غباردوری نشسته
گردش زمان میان ما پرده بسته
روی چهره ها غبار دوری نشسته
می زند گاهی برق کوتاهی درشب تارم شعله آهی
آتشم نشانه ای آشنا دارد، ازغروب عشق من قصه ها دارد
عشق آتشین من رفته از یادم، درسکوت بیکران خفته فریادم
دیده می بندم که شاید به خاطرم نقش تو آید حجاب تاریکی گشاید
بگریزد اما چون نقش رویا زچشم من، گذشته ها
رفتی و اشک غم می رود ازدیده ام بی تو به دامن
مانده چون سایه ها درهم و نا آشنا یاد تو با من
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:39
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه