تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
دوش بی روی تو آتش به سرم بر می شد
و آبی از دیده می آمد که زمین تر می شد
تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو می رفت و مکرر می شد
چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
گفتی اندر بن مویم سر نشتر می شد
از خیال تو به هر سو که نظر می کردم
پیش چشمم در و دیوار مصور می شد
چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی
مدعی بود اگرش خواب میسر می شد
گاه چون عود بر آتش دل تنگم می سوخت
گاه چون مجمره ام دود به سر بر می شد
دوش بی روی تو آتش به سرم بر می شد
و آبی از دیده می آمد که زمین تر می شد
تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو می رفت و مکرر می شد
چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
گفتی اندر بن مویم سر نشتر می شد
از خیال تو به هر سو که نظر می کردم
پیش چشمم در و دیوار مصور می شد
چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی
مدعی بود اگرش خواب میسر می شد
گاه چون عود بر آتش دل تنگم می سوخت
گاه چون مجمره ام دود به سر بر می شد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه