تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی و بی کلام همین تصنیف
گرچه عمرم سر و سیمای زمستان دارد
عشقم اما دل و دیدار بهاران دارد
با تو عهدی ست دلم را که در این هنگامه
نکشد دست ز دامان تو تا جان دارد
آن که با زهره ی عشق تو به دریا زده است
چه غم از ورطه و اندیشه ز توفان دارد
آن که با شوق تو پا در طلب کعبه نهد
کی غم از سرزنش خار مغیلان دارد
گرچه عمرم سر و سیمای زمستان دارد
عشقم اما دل و دیدار بهاران دارد
گرچه عمرم سر و سیمای زمستان دارد
عشقم اما دل و دیدار بهاران دارد
با تو عهدی ست دلم را که در این هنگامه
نکشد دست ز دامان تو تا جان دارد
آن که با زهره ی عشق تو به دریا زده است
چه غم از ورطه و اندیشه ز توفان دارد
آن که با شوق تو پا در طلب کعبه نهد
کی غم از سرزنش خار مغیلان دارد
گرچه عمرم سر و سیمای زمستان دارد
عشقم اما دل و دیدار بهاران دارد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:10
-
4:10بي كلام تصنيف
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه