بازخوانی تصنیف های ابوالقاسم عارف قزوینی در هشتادمین سال خاموشی او و یادمان جنبش مشروطه
نوازندگان
پویان بیگلر و سحر سخایی (تار)
ماهان نه رودی (سنتور)
سهیل صادقی و علیرضا دریایی(کمانچه)
زمان خیری (نی)
مهیار اسدی (عود)
نیما جان محمدی (رباب)
سعید جلالیان (تنبک)
زکریا یوسفی (دف و دایره)
نوازندگان
پویان بیگلر و سحر سخایی (تار)
ماهان نه رودی (سنتور)
سهیل صادقی و علیرضا دریایی(کمانچه)
زمان خیری (نی)
مهیار اسدی (عود)
نیما جان محمدی (رباب)
سعید جلالیان (تنبک)
زکریا یوسفی (دف و دایره)
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:55بلبل شوريده فغان ميكنه شكوه ز آشوب جهان ميكنه دامن گل گشته ز دستش رها ناله و فرياد و فغان ميكنه باد خزان پيراهن گل دريد دامن گل شد ز نظر ناپديد سرو چو يعقوب ازين غم خميد غصه قد سرو كمان ميكنه
-
4:56ديدم صنمي سرو قدي روي چو ماهي الهي تو گواهي خدايا تو پناهي افكنده به رخسار چو مه زلف سياهي الهي تو گواهي خدايا تو پناهي گر گويم سروش نبود سرو خرامان اين قسم شتابان چون كبك خرامان ور گويم گل پيش تو گل همچو گياهي الهي تو گواهي خدايا تو پناهي
-
7:01چه خوش برقي به چشم شب درخشيد چراغم را فروغي تازه بخشيد مخوان اي جغد شب لالايي شوم كه پشت پرده بيدار است خورشيد (هوشنگ ابتهاج) غم انگيزم غم انگيزم غم انگيز چو نيشابور در چنگال چنگيز نمي داني چه فصلي داشت اين باغ نمي داني چه با من كرد پاييز (جواد زهتاب)
-
5:35خون چو سرچشمه آب حيات است پيش خون نقش هر رنگ مات است خون مدير حيات و ممات است خون فقط خضر راه نجات است رنگ خون رنگ ميمون مينوست دشت بيلاله ديدن نه نيكوست خون به دربار گل تهنيت گوست اين كهن پي بنا بي ثبات است خون فقط خضر راه نجات است خسرو خون گر شوي خون آورد چون لاله گلگون سوزد از خون شهر و بيرون دشت و هامون جانم دشت و هامون گر از اين دل خود سر خود خون نريزد همه خون خود از مژه بيرون بريزد
-
1:25برگرفته از رديف موسي معروفي
-
3:56آهنگساز رضا محجوبي
-
4:43دل من برد و روي از من نهان كرد خدا را با كه اين بازي توان كرد شب تنهاييم در قصد جان بود خيالش لطف هاي بي كران كرد چرا چون لاله خونين دل نباشم كه با ما نرگس او سرگران كرد كه را گويم كه با اين درد جانسوز طبيبم قصد جان ناتوان كرد چرا چون لاله خونين دل نباشم كه با ما نرگس او سرگران كرد (حافظ)
-
6:49تا رخت مقيد نقاب است دل چو پيچه ات در پيچ و تاب است مملكت چو نرگست خراب است چاره ي خرابي انقلاب است يا درستي اندر انتخاب است سنگدل بت آيينه رو باش با بدان چو سنگ با سبو باش خانمان نگون گل عدو باش تا عدوي مملكت به خواب است ريشه ي بدان بر كن از جهان گشته امتحان تو اين بدان اي جان جان تو اين بدان اي جان جان هست اميد تا ريشه در آب است همان كه خصم خيره گردد در انتخاب چيره گردد بدان كه روزگار ملت چو طره ي تو تيره گردد شحنه مست و شيخ بي كتاب است
-
3:44نداي عشق تو دوشم در اندرون دادند فضاي سينه ي حافظ هنوز پر ز صداست سرم بدنيي و عقبي فرو نمي آيد تبارك الله از اين فتنه ها كه در سر ماست
-
6:51آهنگساز و شاعر علي اكبر شيدا الا ساقيا ز راه وفا به شيدايي خود جفا كم نما كه سلطان ز لطف ترحم كند به حال گدا چو ارديبهشت جهان گشته باز تو اي دل نواز به بستان خرام به صد عجز و ناز كه شد چهره ات چمن را تراز كه شد عشق تو جهان را تراز اي كه به پيش قامتت سرو چمن خجل شده سوسن و گل به پيش تو بنده ي منفعل شده تا به از غمت گدازم اي صنم سوزم و بسازم حبيبم طبيبم از عشقت چه سازم
-
6:43مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو گفتم اي بخت بخسبيدي و خورشيد دميد گفت با اين همه از سابقه نوميد مشو تكيه بر اختر شب دزد مكن كاين عيار تاج كاووس ببرد و كمر كيخسرو آسمان گو مفروشي عظمت كاندر عشق خرمن مه به جوي خوشه ي پروين به دو جو آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت حافظ اين خرقه ي پشمينه بيانداز و برو
-
5:32ترك چشمش ار فتنه كرد راست بين دو صد از اين فتنه فتنه خواست خدا فتنه خواست اي صبا زبر دست را بگوي دست ديگري خدا رووي دستهاست جانم روي دستهاست حرص بين و آز پنجه كرده باز بهر صعود باز بيخبر ز سر پنجه ي قضاست (خدا پنجه ي قضاست امان پنجه ي قضاست) ما خرابيم چو صفر اندر حسابيم چو صيد اندر طنابيم جهانرا برده آب و ما بخوابيم شد عالم غرق خون مست شرابيم همه بد خواه خود از شيخ و شابيم ما چه هستم عجب بي پا و دستيم چه شد مخمور ومستيم همه عاجز كش و دشمن پرستيم ز ناداني و غفلت زير دستيم به رغم دوست با دشمن نشستيم
کاربر مهمان