تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
گل که می رسد با بهاران
حریری از باران بر شانه دارد
ماه روی تو به چشمه ساران
به حلقه ی یاران همتا ندارد
خنده ی گل ها بر لب ایوان
بی تو ندارد صفایی
مانده به راهت این دل شیدا
ای گل زیبا کجایی
به کجا می کشانی دل بی تاب ما را
نظری کن نگارا حال ما ببین
به صفایی که داری به گمانم بهاری
به نسیمی از این گل ، شبنمی بچین
چشمه ی آیینه جام سحر با تو
رفتی و آوردم نام سفر با تو
کی به آینه می کنی نظر
تا به شوق تو شکوفه ی سحر دمد
با رسیدنت غنچه وا شود
گل به گل به هر پرنده ای خبر دهد
گل که می رسد با بهاران
حریری از باران بر شانه دارد
ماه روی تو به چشمه ساران
به حلقه ی یاران همتا ندارد
خنده ی گل ها بر لب ایوان
بی تو ندارد صفایی
مانده به راهت این دل شیدا
ای گل زیبا کجایی
به کجا می کشانی دل بی تاب ما را
نظری کن نگارا حال ما ببین
به صفایی که داری به گمانم بهاری
به نسیمی از این گل ، شبنمی بچین
چشمه ی آیینه جام سحر با تو
رفتی و آوردم نام سفر با تو
کی به آینه می کنی نظر
تا به شوق تو شکوفه ی سحر دمد
با رسیدنت غنچه وا شود
گل به گل به هر پرنده ای خبر دهد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه