گزیده ای از تصنیف های ارکسترال با مضمون کربلا
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:20قاسم رزم آورم دين حق را ياورم نور چشم مجتبي از تبار حيدرم نوجوانم نونهال رسته در طوفان منم نوگل باغ شهادت خار چشم دشمنم شير پيكارم كه شمشير از پي حق مي زنم مرد ميدان نبردم ، تك سوار لشكرم كي هراسي در دل من از هجوم دشمن است رسم جانبازي به راه حق سر و جان دادن است شير يزدان سرور مردان علي جد من است سر به فرمان امام و رهرو راه خدا تا شوم در راه حفظ دين پيغمبر فدا گر جدا گردد سرم از حق نمي گردم جدا اسماعيل اميني
-
4:24در دشت لاله زاران ، در شام غمگساران در چشم بي قراران ، باران گرفته باران در خانه ي سپيده ، خورشيد نو دميده بيتي از آن قصيده ، يا ديده يا شنيده اي نور هردو ديده ، سرباز سربريده بر خاك پاك ياران ، باران گرفته باران هردم به جستجويي ، دل مي رود به سويي روي بنفشه خويي ، لبخند لاله رويي در خون شد آرزويي فواره شد گلويي فاضل نظري
-
5:05نمي شود آسان جدايي ياران ولي خداحافظ ولي خداحافظ وداع دلداران نمي شود آسان ولي خداحافظ ولي خداحافظ تبسم حيدر ، نگاه پيغمبر ستاره ي روشن شكوفه ي پرپر كسي غروبت را نمي كند باور تو صبح جان هايي طلوع فردايي تويي كه دل دادي به شور و شيدايي به سوي مشتاقان چرا نمي آيي دلاور دوران ، عزيز سرداران دگر خداحافظ ، دگر خداحافظ برو كه تا چندي به او بپيوندي به شوقش از دنيا ، اگرچه دل كندي دوباره مهمان كن مرا به لبخندي تبسم حيدر ، نگاه پيغمبر ستاره ي روشن ، شكوفه ي پرپر كسي غروبت را نمي كند باور فاضل نظري
-
6:46گل غلتيده در خون ، خداحافظ حسينم لب خنديده در خون ، خداحافظ حسينم يقين دارم كه زهرا به روي خاك صحرا تو را بوسيده در خون ، خداحافظ حسينم به شور آسمان ها چه آسان بركشيدند به دشت پرتكاپو به خوابِ ديدن او كبوترهاي خونين ، چه آرام آرميدند حسين جان ، حسين جان كسي باور ندارد اگرچه رفتنت را به زير تيغ و خنجر خودم ديدم تنت را چرا اي لاله ي پاك رخت گل كرده بر خاك چرا بر تن نداري ، دگر پيراهنت را نمي ديدم سرت را ، خداحافظ حسينم به صحرا پيكرت را ، خداحافظ حسينم به قربانت بگردم ، چرا پيدا نكردم به دست انگشترت را ، خداحافظ حسينم از اين سو بي قراران ، از آن سو تك سواران چه خواهد شد خدايا ، دل آيينه داران پس از شور رشادت ، پس از عطر شهادت غمت هرجا كه گل كرد ، به بار آمد بهاران فاضل نظري
-
4:26عباس نور چشمان حسين ابوالفضل پاره ي جان حسين عالم شد حيران در روي تو عباس ماه تابان حسين فرزند حيدر ، شير شيران خدايي آيت ايثار ، سوره ي صدق و صفايي تو علمدار لشكر عشق و وفايي عباس سرو بستان حسين ابوالفضل پاره ي جان حسين عالم شد حيران در روي تو عباس ماه تابان حسين لبخندت اي گل در شطي از خون دغا شد دستان سبزت واي من از تن جدا شد نام زيبايت رمز عشاق خدا شد عباس محو عرفان حسين ابوالفضل پاره ي جان حسين عالم شد حيران در روي تو عباس ماه تابان حسين اي روح شيدا از يادت در دل ها غوغاستپ شور عشق تو ، تا ابد در جان ها برپاست سالار گل ها ساقيا دست تو با ماست عباس يار ياران حسين ابوالفضل پاره ي جان حسين عالم شد حيران در روي تو عباس ماه تابان حسين عبدالرضا رضايي نيا
-
5:01باكلام عربي شاعر : موسي بيدج
کاربر مهمان