تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
بنوازم که خسته ام من
همه از دل شکسته ام من
سر عهدی که بسته بودم
از دو جهان گسسته ام من
نگرانم مگر بیایی منتظرت نشسته ام من
نگران همه چشمم همه گوشم
نشسته ام غمگین نگران
تو مرا تنها مگذار
ببار از این ابرم باران
ببرم تا باغ و بهار
روشنی چشم منی نور نگاهی
تاب و تب روز و شبی ، مهری و ماهی
من و دوری و صبوری
که تو در عین حضوری
تو به نزدیک دلم باش
اگر از دیده به دوری
روزی دوباره می آیی
گل می کند شکیبایی
بخدا جز به خدایت نسپارم
که غمین و نگرانم
پریشانم همه خزانم
پریشانم و پریشانم
گرچه غریبی تو و دور از وطنی تو
در وطنی چون همه دریای منی تو
بنوازم که خسته ام من
همه از دل شکسته ام من
سر عهدی که بسته بودم
از دو جهان گسسته ام من
نگرانم مگر بیایی منتظرت نشسته ام من
نگران همه چشمم همه گوشم
نشسته ام غمگین نگران
تو مرا تنها مگذار
ببار از این ابرم باران
ببرم تا باغ و بهار
روشنی چشم منی نور نگاهی
تاب و تب روز و شبی ، مهری و ماهی
من و دوری و صبوری
که تو در عین حضوری
تو به نزدیک دلم باش
اگر از دیده به دوری
روزی دوباره می آیی
گل می کند شکیبایی
بخدا جز به خدایت نسپارم
که غمین و نگرانم
پریشانم همه خزانم
پریشانم و پریشانم
گرچه غریبی تو و دور از وطنی تو
در وطنی چون همه دریای منی تو
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:00
-
4:02
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه