تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
چه شبیست یارب امشب که ز پی سحر ندارد
من و این همه دعاها که یکی اثر ندارد
غلط است آنکه گویند که راه است بین دلها
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت
به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر که دوا نمیپذیرم
چه شبیست یارب امشب که ز پی سحر ندارد
من و این همه دعاها که یکی اثر ندارد
غلط است آنکه گویند که راه است بین دلها
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت
به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر که دوا نمیپذیرم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه