تصنیف نیایشی با صدای محمد عبدالحسینی، 1389
خدایا ز درگاه و لطفت مرانم
که بس بی پناهم
ره دیگری را به جز تو ندانم
اگرچه سراپا گناهم
شدم به خطا مانده از همه جا رانده از همه جا
دل پشیمان
دیده گریان
ببین این شکسته ز هستی گسسته
به امید لطفت نشسته
نشد یک دم از ناله های دلم ماه گردون بخوابد
ز شرم گنه تا سحر همه شب دیده در خون بخوابد
اگر شادم شادیم غم تو ست
اگر می نالم ناله اتز دم توست
ببین که غمت در وجود من است
تار و پود من است
شادمانم از این درد
چنین که غمت در سرشت من است
سرنوشت من است
جاودانم ازین غم
خدایا ز درگاه و لطفت مرانم
که بس بی پناهم
ره دیگری را به جز تو ندانم
اگرچه سراپا گناهم
شدم به خطا مانده از همه جا رانده از همه جا
دل پشیمان
دیده گریان
ببین این شکسته ز هستی گسسته
به امید لطفت نشسته
نشد یک دم از ناله های دلم ماه گردون بخوابد
ز شرم گنه تا سحر همه شب دیده در خون بخوابد
اگر شادم شادیم غم تو ست
اگر می نالم ناله اتز دم توست
ببین که غمت در وجود من است
تار و پود من است
شادمانم از این درد
چنین که غمت در سرشت من است
سرنوشت من است
جاودانم ازین غم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:53
-
4:53
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه