تکخوانی علیرضا افتخاری ، 1384
شب خیـز که عـاشقان به شب راز کنند
گـرد در و بام دوست پـرواز کـنند
هـر جا که دری بــود به شب در بندند
الا در دوست را کـه شب باز کننـد
یا رب مکن از لطف پریشان ما را
هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم
محتاج بغیر خود مگردان ما را
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر در ایشان نشوم
شب خیـز که عـاشقان به شب راز کنند
گـرد در و بام دوست پـرواز کـنند
هـر جا که دری بــود به شب در بندند
الا در دوست را کـه شب باز کننـد
یا رب مکن از لطف پریشان ما را
هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم
محتاج بغیر خود مگردان ما را
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر در ایشان نشوم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:51
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان