display result search
منو

آستان عشق

  • 6 قطعه
  • مدت زمان
  • 71 دریافت شده
آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 16:46
  • 4:22
    خدايا دل دردمند ما راكه اسير توست يارابه وصال مرهمي نهچو به انتظار خستيم
  • 16:46
    جز آستان توأم در جهان پناهي نيستسر مرا به جز اين در حواله‌گاهي نيستعدو چو تيغ كشد من سپر بيندازمكه تيغ ما به جز از ناله‌اي و آهي نيستزمانه گر بزند آتشم به خرمن عمربگو بسوز كه بر من به برگ كاهي نيستغلام نرگس جماش آن سهي سرومكه از شراب غرورش به كس نگاهي نيستمباش در پي آزار و هرچه خواهي كنكه در شريعت ما غير از اين گناهي نيستعنان كشيده‌رو اي پادشاه كشور حسنكه نيست بر سر راهي كه دادخواهي نيستچنين كه از همه‌سو دام راه مي‌بينمبه از حمايت زلفش مرا پناهي نيست
  • 7:02
    بي همگان به سر شود بي تو به سر نمي‌شودداغ تو دارد اين دلم، جاي دگر نمي‌شودخمر من و خمار من، باغ من و بهار منخواب من و قرار من بي تو به سر نمي‌شودسير نمي‌شوم ز تو اي مه جان‌فزاي منجور مكن جفا مكن نيست جفا سزاي منبا ستم و جفا خوشم گرچه درون آتشمچونك تو سايه افكني بر سرم اي هماي منوه كه جدا نمي‌شود نقش تو از خيال منتا چه شود به عاقبت در طلب تو جان مننور ستارگان ستد روي چو آفتاب تودست نماي خلق شد قامت چون هلال منغافل چرايي؟ جانا ز دردمرحمت كن آخر بر روي زردمدر دام حسنت جز دم نديدموز خوان عشقت جز خون نخوردمنقش غمم چون بر دل نوشتيمن نامه‌ي خود در مي‌نوردمبيچاره باشد همواره عاشقعشق اين‌چنين است بيچاره عاشقگردون نگردد روزي كه گردداز كوي معشوق آوازه عاشقخواب مرا ببسته‌اي نقش مرا بشسته‌ايوز همه‌ام گسسته‌اي بي تو به سر نمي‌شودبي همگان به سر شود بي تو به سر نمي‌شودداغ تو دارد اين دلم جاي دگر نمي‌شود
  • 8:24
    رندان سلامت مي‌كنند جان را غلامت مي‌كنندمستي ز جامت مي‌كنند مستان سلامت مي‌كنندمستي سلامت مي‌كند پنهان پيامت مي‌كندآن كو دلش را برده‌اي جان را غلامت مي‌كنداي نيست كرده هست را بشنو سلام مست رامستي كه هر دو دست را پابند دامت مي‌كندتاب بنفشه مي‌دهد طره مشك‌ساي توپرده غنچه مي‌درد خنده دلگشاي توشور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سركاين سر پر هوس شود خاك در سراي توياران ره عشق منزل ندارداين بحر مواج ساحل نداردبذر غم عشق در مزرع دلجز درد و محنت حاصل نداردرندان سلامت مي‌كنند جان را غلامت مي‌كنندمستي ز جامت مي‌كنند مستان سلامت مي‌كنندهركس نبندد بر دلبري دليا آدمي نيست يا دل نداردمستي سلامت مي‌كند پنهان پيامت مي‌كندآن كو دلش را برده‌اي جان را غلامت مي‌كند
  • 4:15
    چه حكايت از فراق كه نداشتم وليكنتو چو روي باز كردي در ماجرا ببستيگله از فراق ياران جفاي روزگاراننه طريق توست سعدي كم خويش گير رستي

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی