تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
باز دل زارم عاشق شد به مه مشکین مویی
آه که پریشان دل گشتم ز پریشان گیسویی
از نگاه ماهی دل از کف دادم، در کمند زلفی به دام افتادم
آتشی فتاده بر جانم از نو، کرده نوگلی پریشانم از نو
برده دلم روی مهی، گردش چشم سیهی
فسونگر یاری، پری رخساری
ای دل ز عشق خوبان جز محنت دگر چه دیدی
کز نو به یک نگاهی جان دادی بلا خریدی
خون شوی دلا که از نو مرا در آتش عشق افکندی
دل به کار عاشقی بستی و ز عیش و راحت برکندی
دل من، به عشق روی مهش، ز حسرت نگهش، چو لاله از غم خون گردد
کنم از، ستیزه خویی او، هر آنچه ناله فزون، جفای او افزون گردد
سپه غم بر من تازد، دل من از پای اندازد
شب هجران جانم سوزد
غم دوری کارم سازد
چو زلف او شود پریشان احوالم
باز دل زارم عاشق شد به مه مشکین مویی
آه که پریشان دل گشتم ز پریشان گیسویی
از نگاه ماهی دل از کف دادم، در کمند زلفی به دام افتادم
آتشی فتاده بر جانم از نو، کرده نوگلی پریشانم از نو
برده دلم روی مهی، گردش چشم سیهی
فسونگر یاری، پری رخساری
ای دل ز عشق خوبان جز محنت دگر چه دیدی
کز نو به یک نگاهی جان دادی بلا خریدی
خون شوی دلا که از نو مرا در آتش عشق افکندی
دل به کار عاشقی بستی و ز عیش و راحت برکندی
دل من، به عشق روی مهش، ز حسرت نگهش، چو لاله از غم خون گردد
کنم از، ستیزه خویی او، هر آنچه ناله فزون، جفای او افزون گردد
سپه غم بر من تازد، دل من از پای اندازد
شب هجران جانم سوزد
غم دوری کارم سازد
چو زلف او شود پریشان احوالم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:57
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه