تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم
زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود
گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم
دم به دم از خون جگر ساغر خونابه کشم
هر نفسی کوزه خود بر در ساقی فکنم
گو سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وا رهد از حد جهان بی حد و اندازه شود
دست برم هر نفسی سوی گریبان کسی
تا بخراشد رخ من تا بدرد پیرهنم
رنگ دلم هر نفسی رنگ خیال تو بود
خاک سیه بر سر او کر دم تو تازه نشد
یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
دم به دم از خون جگر ساغر خونابه کشم
هرنفسی کوزه ی خم بر در ساقی فکنم
زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم
زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود
گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم
دم به دم از خون جگر ساغر خونابه کشم
هر نفسی کوزه خود بر در ساقی فکنم
گو سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وا رهد از حد جهان بی حد و اندازه شود
دست برم هر نفسی سوی گریبان کسی
تا بخراشد رخ من تا بدرد پیرهنم
رنگ دلم هر نفسی رنگ خیال تو بود
خاک سیه بر سر او کر دم تو تازه نشد
یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
دم به دم از خون جگر ساغر خونابه کشم
هرنفسی کوزه ی خم بر در ساقی فکنم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه