تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی ، براساس ملودی محلی خراسانی
یار می گوید الله دلدار می گوید الله
گل به گل در حلقه ی گلزار می گوید الله
ماه می گوید الله خورشید می گوید الله
هرکه روی یار ما را دید می گوید الله
هم دلی هم جان ، جانی و جانان
دل و جان جان جان ، جان من تو را قربان
صد گلستان موج گل می جوشد از دشت کرم
چشمه چشمه می رسد آواز نامت دم به دم
چون به شوقت می نوازم ، گل دمد از آینه
چون که نامت می برم ، کی می شود دل جای غم
دلم بی وصل تو شادی مبیناد
به غیر از محنت آزادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی مبیناد
ای صفای رحمت تو مثل باران ای خدا
در هوای خود دل ما را بباران ای خدا
غم ندارم تا تو هستی یار من دلدار من
گرچه دور افتاده ام از جمع یاران ای خدا
هم دلی هم جان ، جانی و جانان
دل و جان جان جان ، جان من تو را قربان
یار می گوید الله دلدار می گوید الله
گل به گل در حلقه ی گلزار می گوید الله
ماه می گوید الله خورشید می گوید الله
هرکه روی یار ما را دید می گوید الله
هم دلی هم جان ، جانی و جانان
دل و جان جان جان ، جان من تو را قربان
صد گلستان موج گل می جوشد از دشت کرم
چشمه چشمه می رسد آواز نامت دم به دم
چون به شوقت می نوازم ، گل دمد از آینه
چون که نامت می برم ، کی می شود دل جای غم
دلم بی وصل تو شادی مبیناد
به غیر از محنت آزادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی مبیناد
ای صفای رحمت تو مثل باران ای خدا
در هوای خود دل ما را بباران ای خدا
غم ندارم تا تو هستی یار من دلدار من
گرچه دور افتاده ام از جمع یاران ای خدا
هم دلی هم جان ، جانی و جانان
دل و جان جان جان ، جان من تو را قربان
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه