تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
به دلم غم قفس سنگین است
که چمن پر از گل رنگین است
چگونه رسم عاشقی ز سر بگیرم
به سوی آشیانه بال و پر بگیرم
چه شبی ستاره ات می تابد
به دلم اشاره ات می تابد
تو صبح روشنی در این شب سیاهم
ستاره های چشم خسته ام گواهم
آهوی مانده به بندم نافه ام گشته کمندم
ز بند تن دلم رها کن به داغ عشقت آشنا کن
نگاه کهنه را بسوزان ، نگاه تازه ای عطا کن
مرا بسوزان به مهربانی به آتش عشق جاودانی
که نام تو امید جان هاست همیشه بر سر زبان هاست
همیشه دیده ها به راهت ، چو لاله داغ دل گواهت
به دلم غم قفس سنگین است
که چمن پر از گل رنگین است
چگونه رسم عاشقی ز سر بگیرم
به سوی آشیانه بال و پر بگیرم
چه شبی ستاره ات می تابد
به دلم اشاره ات می تابد
تو صبح روشنی در این شب سیاهم
ستاره های چشم خسته ام گواهم
آهوی مانده به بندم نافه ام گشته کمندم
ز بند تن دلم رها کن به داغ عشقت آشنا کن
نگاه کهنه را بسوزان ، نگاه تازه ای عطا کن
مرا بسوزان به مهربانی به آتش عشق جاودانی
که نام تو امید جان هاست همیشه بر سر زبان هاست
همیشه دیده ها به راهت ، چو لاله داغ دل گواهت
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:16
-
4:12بي كلام تصنيف
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه