تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
نه ستاره سرشکی نه مهی نه ماهتابی
نه به دل قرار و صبری نه به چشم خسته خوابی
شده دل زغصه خونین همه جا سکوت سنگین
زفراق نالم اما ندهد کسم جوابی
نگر ای سپهر گردون چه کنی دل مرا خون
نفسی زعمر مانده چو حباب روی آبی
نه نسیم سرد آبی نه شرار آفتابی
تو هم ای نگاه گیرا ز چه بر دلم نتابی
نه ستاره ی سرشکی نه مهی نه ماهتابی
نه به دل قرار و صبری نه به چشم خسته خوابی
به شکوه تلخ مستی به ستاره های هستی
همه تیره روزی ام من تو زلالی شرابی
منم آسمان ابری تویی آفتاب شرقی
به امید آن پگاهم که بر افکنی نقابی
نه ستاره سرشکی نه مهی نه ماهتابی
نه به دل قرار و صبری نه به چشم خسته خوابی
شده دل زغصه خونین همه جا سکوت سنگین
زفراق نالم اما ندهد کسم جوابی
نگر ای سپهر گردون چه کنی دل مرا خون
نفسی زعمر مانده چو حباب روی آبی
نه نسیم سرد آبی نه شرار آفتابی
تو هم ای نگاه گیرا ز چه بر دلم نتابی
نه ستاره ی سرشکی نه مهی نه ماهتابی
نه به دل قرار و صبری نه به چشم خسته خوابی
به شکوه تلخ مستی به ستاره های هستی
همه تیره روزی ام من تو زلالی شرابی
منم آسمان ابری تویی آفتاب شرقی
به امید آن پگاهم که بر افکنی نقابی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:54
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه