آلبوم در فضای موسیقی دستگاهی
نوازنده تار: داوود آزاد
نوازنده نی: حسن ناهید
نوازنده کمانچه و قیچک: کیهان کلهر
نوازنده عود: حسین بهروزی نیا
نوازنده تار: داوود آزاد
نوازنده نی: حسن ناهید
نوازنده کمانچه و قیچک: کیهان کلهر
نوازنده عود: حسین بهروزی نیا
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:00گفتم ز شب سحر برآيد آيينه دلي ز در درآيد ترسم ز پا فتاده باشم ماندم كه شب سيه سرآيد فرياد كه نشنيديي فرياد مرا ديگر بي مهري و عياري با يار چرا ديگر از روز گرفتاري انديشه اگر داري بر صيد گرفتارت آتش مگشا ديگر ترسم ز پا فتاده باشم ماندم كه شب سيه سرآيد بگذار تا يار از كار دلم گره گشايد آزار بسيار بهتر كه زيار كمتر آيد افسانه ناشنيده ما باشد سخني كه باور آيد ?
-
10:15شبي كه با تو بودم ياد از آن شب ياد از آن شب شبي كه بي تو بودم داد از آن شب داد از آن شب شبي كه ليلي از مجنون جدا شد فغان و ناله و فرياد از آن شب دلم بي وصل تو شادي مبيناد به غير از محنت آزادي مبيناد خراب آباد دل بي مقدم دوست الهي هرگز آبادي مبيناد غم دريا دلان را با كه گويم كجا غمخوار دريا دل بجويم دلم درياي خون گشته از غم دوست چگونه دل از اين دريا بشويم گل پرپر كجا گيرم سراغت صداي گريه مي آيد ز باغت صداي گريه مي آيد شب و روز كه مي سوزد دل بلبل ز داغت هوشنگ ابتهاج
-
8:02جلوه ي گل، بوي سنبل ناله ي چنگ، بانگ بلبل كرده صحن چمن پر ز غلغل شبنم صبح و بر چهره ي گل مطرب آهنگ را تازه تر كن وز دل خويشتن نغمه سر كن زخم دل تار به زخمه ميازار ناله ي تار كمتر برون آر بگو به ساقي اي نسيم سحري شد سپري عهدِ خزان بيا به عاشقان بپيما قدحي خونِ دل دخت رزان از غمِ عشق شد دلم خون با يك جلوه بردي دل ز برم ز آتشت اي عشق اين دل زارم گشته پريش آتشي امّا در دل عاشق مرهم ريش تو آخر اي عشق چه اي رهزنِ دل بلاي جان ها از آتش پرشررت سوخته شد چه خانمانها باعث آه و بيداد و ناله از چكاوك بود عشقِ لاله ساقي اگر برخيزد باده به جامم ريزد جانِ من از مِي فروزد مطرب اگر بنشيند ناله ي عشق بيند آتش عشقش بسوزد بركشد از پرده ي بيداد برون ناله ي روح بخش همايون نورالله همايون
-
4:58ديدي چه كردي با دلم هنگام مستي گسستي پيمان ما را واي از دل بي حاصلم با خود پرستي شكستي آيينه ها را اي مهربان مهربان مهربانم تندي مكن با دل ناتوانم آنجا كه لرزد دلم از نسيمي طوفان به غارت برد آشيانم ديدي چه كردي با دلم هنگام مستي گسستي پيمان ما را واي از دل بي حاصلم با خود پرستي شكستي آيينه ها را در خواب و در بيداريم از بس شكفتي تو گفتي باغ و بهارم در خاك اگر بسپاريم صد گل برآرد برآرد سنگ مزارم ديدي چه كردي با دلم هنگام مستي گسستي پيمان ما را واي از دل بي حاصلم با خود پرستي شكستي آيينه ها را
-
10:28گرت به گوشه چشمي نظر بود به اسيران دواي درد من اول كه بي گناه بخستي دمي با غم به سر بردن جهان يك سر نمي ارزد به مي بفروش دلق ما كز اين بهتر نمي ارزد به كوي مي فروشانش به جامي بر نمي گيرد زهي سجاده تقوا كه يك ساغر نمي ارزد شكوه تاج سلطاني كه بيم جان در او درج است كلاهي دلكش است اما به ترك سر نمي ارزد دمي با غم به سر بردن جهان يك سر نمي ارزد المنه لله كه در ميكده باز است ز آن رو كه مرا به در او روي نياز است حقيقت نه مجاز است در ميكده باز است همه كس به نياز است بار غم مجنون و خم طره ليلي ها ليلي رخساره محمود كف پاي اياز است حقيقت نه مجاز است است در ميكده باز است همه كس به نياز است سر قصه دراز است سعدي
-
9:10بر سر آنم كه گر ز دست برآيد دست به كاري زنم كه غصه سرآيد صحبت حكام ظلمت شب يلداست نور ز خورشيد خواه بو كه برآيد به در ارباب بي مروت دنيا چند نشيني كه خواجه كسي به در آيد بلبل عاشق تو عمر خواه كه آخر باغ شود سبز و سرخ گل به برآيد غفلت حافظ در اين سراچه عجب نيست هر كه به ميخانه رفت بيخبر آيد حافظ
کاربر مهمان
کاربر مهمان