display result search
منو

پنهان چو دل

  • 11 قطعه
  • 8':20" مدت زمان
  • 7880 دریافت شده
موسیقی دستگاهی
نوازنده ی تار و سه تار : کیخسرو پورناظری
نوازنده ی تار و بم تار و سه تار و بربت : تهمورس پورناظری
نوازنده ی کمانچه و سه تار و بندیر و ضرب زورخانه : سهراب پورناظری
نوازنده ی سنتور : جمشید عندلیبی
نوازنده ی سه تار : کاوه گرایلی
نوازنده ی نی : جمشید عندلیبی

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 8:55
    دلگير دلگيرم مرا مگذار و مگذر از غصه مي ميرم مرا مگذار و مگذر با پاي از ره مانده در اين دشت تب دار اي واي مي ميرم ، مرا مگذار و مگذر سوگند بر چشمت كه از تو تا دم مرگ دل برنمي گيرم مرا مگذار و مگذر با شهپر انديشه دنيا گردم اما دربند تقديرم مرا مگذار و مگذر آشفته تر ز آشفتگان روزگارم از غم به زنجيرم مرا مگذار و مگذر يدالله عاطفي
  • 7:22
    رفت عمرم بر سر سوداي دل وز غم دل نيستم پرواي دل خواب را بر چشم خود كردم حرام تا ببينم صبحدم سيماي دل دل به قصد جان من برخاسته من نشسته تا چه باشد راي دل اين جهان يك تابش از خورشيد جان وان جهان يك قطره از درياي دل لب ببيند ، جان به گردون مي رسد بي زبان هيهاي دل هيهاي دل مولوي
  • 4:19
  • 2:44
    من آن نقش آفرين نقاش پيرم تو آن نقشي كه در دامت اسيرم زدم بر پرده صد بارت دريغا نه آن بودي كه هستي در ضميرم پرتو كرمانشاهي
  • 8:45
    صورتگر نقاشم هرلحظه بتي سازم وانگه همه بت ها را در پيش تو بگدازم صد نقش برانگيزم با روح در آميزم چون نقش تو را بينم ، در آتشش اندازم تو با ساقي خماري يا دشمن هشياري يا آن كه كني ويران هرخانه كه مي سازم جان ريخته شد بر تو آميخته شد با تو چون بوي تو دارد جان ، جان را هله بنوازم هرخون كه ز من رويد با خاك تو مي گويد با مهر تو هم رنگم ، با عشق تو انبازم در خانه ي آب و گل بي توست خراب اين دل يا خانه درا جانا ، يا خانه بپردازم مولوي
  • 6:51
    نه ستاره ي سرشكي ، نه مهي ، نه ماهتابي نه به دل قرار و صبري ، نه به چشم خسته خوابي شده دل ز غصه خونين ، همه جا سكوت سنگين ز فراق نالم اما ندهد كسم جوابي نگر اي سپهر گردون چه كني دل مرا خون نفسي ز عمر مانده چو حباب روي آبي نه نسيم سرد آبي ، نه شرار آفتابي تو هم اي نگاه گيرا ز چه بر دلم نتابي به شكوه تلخ مستي ، به ستاره هاي هستي همه تيره روزيم من تو زلالي شرابي منم آسمان ابري ، تويي آفتاب شرقي به اميد آن پگاهم كه برافكني نقابي حسين ولايت و عليرضا شهاب
  • 2:28
  • 6:54
    بي تو به سامان نرسم ، اي سر و سامان همه تو اي به تو زنده همه من ، اي به تنم جان همه تو من كه به درياش زدم ، تا چه كني با دل من تخته و ورطه همه تو ، ساحل و توفان همه تو اي همه دستان ز تو و مستي مستان ز تو هم رمز ميستان همه تو ، راز نيستان همه تو همتي اي دوست كه اين دانه ز خود سربكشد اي همه خورشيد تو و خاك تو باران همه تو شور تو آواز تويي ، بلخ تو شيراز تويي جاذبه ي شعر تو و گوهر عرفان همه تو تا به كجايم بري اي جذبه ي خون ، ذوق جنون سلسله بر جان ، همه من ، سلسله جنبان همه تو حسين منزوي
  • 2:40
  • 3:36
    دل جاي تو شد وگرنه پرخون كنمش در ديده تويي وگرنه جيحون كنمش اميد وصال توست جان را ورنه از تن به هزار حيله بيرون كنمش ابوسعيد ابوالخير
  • 8:20
    اي با من و پنهان چو دل از دل سلامت مي كنم تو كعبه اي هرجا روم قصد مقامت مي كنم هرجا كه هستي ، حاضري از دور در ما ناظري شب خانه روشن مي شود چون ياد نامت مي كنم در هوش تو ، در گوش تو واندر دل پرجوش تو اين ها چه باشد تو مني وين وصف عامت مي كنم گه همچو باز آشنا بر دست تو پر مي زنم گه چون كبوتر پرزنان آهنگ بامت مي كنم مولوي

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی