display result search
منو

بهار رویا

  • 9 قطعه
  • 5':10" مدت زمان
  • 2838 دریافت شده
موسیقی دستگاهی
تکنواز کمانچه : هادی منتظری

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 4:00
    شكوه گل صفاي صحرا ، به يادم آورد تورا به ياد آور از آن بهاران، بهار آرزوي ما تو بودي و من، به دشت وفا، فراره ما ،بهشت رويا رسيده كنون ، بهار دگر، قرار تو با، يار دگر اي كه زخود راندي مرا، با غم تو تنها خوشم گر تو خوشي با ديگران ، من به همان رويا خوشم با ياد توام اي خاطره ي عيد وبهارم باز آ كه به سر سوداي كسي جز تو ندارم (لعبت والا)
  • 1:03
    هادي منتظري
  • 8:18
    شب آمد كه من با غمش خو كنم در اين خلوت شب به او رو كنم به سوداي او هر شب از سوز دل چو مرغ سحر من هياهو كنم شب آمد كه با خود بر آرم دمي بود خلوت شب چه خوش عالمي به كاشانه ي خود من از سوز دل به آن راحت جان بگويم غمي اميد دل من روا نشد دلم از غم او رها نشد خدايا چه كنم نه او از غم من شود خبر نه آهم به دلش كند اثر خدايا چه كنم چه شبها با يادش سحر كردم جهان را از عشقش خبر كردم ز جورش بر آتش نشستم من كه بودم اي آرام كه هستم من چو مرغ شب از غم دل تا كي كنم آه و فغان كه خوب و بد ميگذرد در اين جهان گذرا در اين دو روز زندگي چرا دچار غم شوم ز جور اين زمان دگر پروا ندارم اگر چه زار وخسته ام اگر چه دل شكسته ام اسير عشق او شدم حاشا ندارم به كوي او چون گذري از من سلامي برسان بگو كه اي غزال من هميشه در خيال من به دشت پر ملال نم تنها تويي تو اگر چه زار وخسته ام اگر چخ دلشكسته ام اميد و آرزوي نم تنها تويي تو (ابراهيم صفايي)
  • 2:46
    ما چون دو دريچه ، رو به روي هم آگاه ز هر بگو مگوي هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آينده عمر آينه ي بهشت ، اما ... آه بيش از شب و روز تير و دي كوتاه اكنون دل من شكسته و خسته ست زيرا يكي از دريچه ها بسته ست نه مهر فسون ، نه ماه جادو كرد نفرين به سفر ، كه هر چه كرد او كرد (اخوان ثالث)
  • 5:24
    بياد تو شب همه شب سحر كنم بر آسمان در دل شب نظر كنم سپيده ياد آورد از رخسارت دو ديده در حسرت يك ديدارت نسيم جان بخش سحرگه با من به گوش جان آورد از گفتارت شده نورافشان به ره ياران زتو عطرافشان هر گذري زتو آرام سر بي سامان زچه رو اي جان در سفري تو رفته اي اي گل ومن بي تاب توام تو خفته اي اي مه و من بي خواب تو ام اي مهر تو در جان با عهد تو پيمان پيوند تو در دل من اي چشمه ي جوشان درياي خروشان پيوند تو در دل من با تو دل شده باغ و بهار گلباران شده دشت و كنار گويم با ستاره گويم با سحر عشق تو جان شد پر شور وشرر باراني تو به من تو ببار خورشيدي تو و ابر بهار از تو هر نفس ياد آرم شب در كوچه ات بيدارم كوچه ي تو شده وطنم به ره دگري نروم بياد تو شب همه شب سحر كنم بر آسمان در دل شب نظر كنم سپيده ياد آورد از رخسارت دو ديده در حسرت يك ديدارت (وحيد موحد)
  • 4:23
    سحرفام من شكركام من درخت بلند بادام من تو اي عمر بر لب بام نم چرا آمدي چرا ميروي بي نشانه به لبهاي تو نبينم چرا شكرخنده ي جوانه در اين باغ آتشين چرا وانمي شود غنچه ي ترانه با كدام آرزو يا كدامين دعا بشكفد برلبت غنچه ي نام ما نتوانم شكستن طلسم تو را كه به افسون شكستي طلسم همه دلها به لبهاي تو نبينم چرا شكرخنده ي جوانه در اين باغ آتشين چرا وانمي شود غنچه ي ترانه با كدام آرزو يا كدامين دعا بشكفد برلبت غنچه ي نام ما نتوانم شكستن طلسم تو را كه به افسون شكستي طلسم همه دلها
  • 1:40
  • 4:34
    اي دل غم اين جهان فرسوده مخور بيهوده نئي غمان بيهوده مخور چون بوده گذشت و نيست نابوده پديد خوش باش غم بوده و نابوده مخور از دي كه گذشته ست ازو ياد مكن فردا كه نيامده ست فرياد مكن برنامده و گذشته بنياد مكن حالي خوش باش و عمر بر باد مكن (خيام)
  • 5:10
    من برگ زردم يك سينه دردم با مهربانان هرگز دمي در زندگاني بد نكردم اكنون كه تنها دور از نگاهي افتاده ام بر خاك راهي با من كسي ديگر سر ياري ندارد هر رهگذر پا بر سر من ميگذارد من روزگاري در باغ بودم سايه گستر آغوش من بود پر از نسيم آشنايي ها سراسر سرسبزي من بر هركه روحي تازه ميداد هر عاشقي را اميد بي اندازه ميداد اكنون كه تنها دور از نگاهي افتاده ام بر خاك راهي با من كسي ديگر سر ياري ندارد هر رهگذر پا بر سر من ميگذارد (تيمور گرگين)

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی