تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
آمدی خوش آمدی گل از گلم وا شده
رنگ این دنیای من زیبا چو رویا شده
تو که پاکی و صفا از سپیده بهتری تو رشک صبحی
با نگاهت از رخم گرد غم را می بری چو اشک صبحی
تو با طنین خنده دل را پر از تمنا می کنی
با مهر خود دشت دلم را سرسبز و زیبا می کنی
گل شادی و نشاط که شکوفد به لبم رنگ تو دارد
بی تو مهتاب و سحر در دل منتظرم شادی نیارد
تا که به باغ چشمت شکوه نوبهار است
فصل خزانم شکوفه بار است
تا بستر نگاهم حریر گیسوی توست
با خواب نوشین مرا چه کار است
آمدی خوش آمدی گل از گلم وا شده
رنگ این دنیای من زیبا چو رویا شده
تو که پاکی و صفا از سپیده بهتری تو رشک صبحی
با نگاهت از رخم گرد غم را می بری چو اشک صبحی
تو با طنین خنده دل را پر از تمنا می کنی
با مهر خود دشت دلم را سرسبز و زیبا می کنی
گل شادی و نشاط که شکوفد به لبم رنگ تو دارد
بی تو مهتاب و سحر در دل منتظرم شادی نیارد
تا که به باغ چشمت شکوه نوبهار است
فصل خزانم شکوفه بار است
تا بستر نگاهم حریر گیسوی توست
با خواب نوشین مرا چه کار است
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه