تصنیفی در آواز افشاری ساخته مهران مهرنیا با صدای سالار عقیلی بر اساس روایت هایی از طالع همدانی
آه که خون می چکد از دامن دل
در غمت می درد پیراهن دل
در غم تو خون من بر گردن دل
بی تو نخفتم شبی از شیون دل
امشب من و حسرت دیدار
امشب من و دیده بیدار
ای دل بیا آینه بردار
که تا بنگری از همه سو جلوه دلدار
یک دم بمان برای من
تا بشنوی نوای من
با تو چو نی قصه کنم زین غم شیرین
بنگر غم نهان من
آتش زد این به جان من
چون نکنم ناله ز سوز غم دیرین
دلبری رهزنی هم قفس با منی دل شکنی
جان به لب میرسانی
یک نظر از وفا کن بر دل بی قرارم
تاب و صبر و قراری بی تو دیگر ندارم
ای دریغا که آخر شد شادی زندگانی روزگار جوانی
عاشقم با غمت چون کنم با غم تو چه افسون کنم
دل به سودای تو خون کنم یا ز جان جامه بیرون کنم
در خیال تو مانده تا به کی؟
از فراغ تو خواندن تا به کی؟
آتش دل نشاندن تا به کی؟
شکوه دارم خدایا! بی قرارم خدایا!
این دل از روز ازل همدم تو
جان من گمشده عالم تو
غمم افزون شده آه از دل من
دل من خون شده وال از دل تو
دارم از غم بی تو هر دم همه نام تو به لب
گر بگویم یا نگویم با تو هستم همه شب
آه که خون می چکد از دامن دل
در غمت می درد پیراهن دل
در غم تو خون من بر گردن دل
بی تو نخفتم شبی از شیون دل
امشب من و حسرت دیدار
امشب من و دیده بیدار
ای دل بیا آینه بردار
که تا بنگری از همه سو جلوه دلدار
یک دم بمان برای من
تا بشنوی نوای من
با تو چو نی قصه کنم زین غم شیرین
بنگر غم نهان من
آتش زد این به جان من
چون نکنم ناله ز سوز غم دیرین
دلبری رهزنی هم قفس با منی دل شکنی
جان به لب میرسانی
یک نظر از وفا کن بر دل بی قرارم
تاب و صبر و قراری بی تو دیگر ندارم
ای دریغا که آخر شد شادی زندگانی روزگار جوانی
عاشقم با غمت چون کنم با غم تو چه افسون کنم
دل به سودای تو خون کنم یا ز جان جامه بیرون کنم
در خیال تو مانده تا به کی؟
از فراغ تو خواندن تا به کی؟
آتش دل نشاندن تا به کی؟
شکوه دارم خدایا! بی قرارم خدایا!
این دل از روز ازل همدم تو
جان من گمشده عالم تو
غمم افزون شده آه از دل من
دل من خون شده وال از دل تو
دارم از غم بی تو هر دم همه نام تو به لب
گر بگویم یا نگویم با تو هستم همه شب
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه