تصنیفی در آواز بیات اصفهان ساخته مهران مهرنیا با صدای سالار عقیلی بر اساس روایت هایی از طالع همدانی
یاد توام هر نفس آرام جان شد
عشق تو چون نور جام در دل روان شد
تا رخت از نظر چون مه نهان شد
دل ز پی ات خون شد و جان بی نشان شد
رو به ره دگر مکن از بر من سفر مکن
رخت جفا به بر مکن
بر دگران نظر نکن
جان جهانی که از دو عالم دل ستانی
ای غم رخت آتشی زده بر دل و جانم
بعد از این دگر از برم سفر من نتوانم
ای همه عالم مست خیالت
من که ندارم بخت وصالت
چشم من و مهر و مه از آینه داران جمال ات
بی تو کجا سر بنهم از غم دل چون برهم
سنگم اگر جان ندهم
هر چه که دارد دلم از خیال تو دارد
چون به خیالش نصیب از وصال تو دارد
گر همچو من گردی دچار
آگه شوی از غم یار
از حالت این دل زار
یاد توام هر نفس آرام جان شد
عشق تو چون نور جام در دل روان شد
تا رخت از نظر چون مه نهان شد
دل ز پی ات خون شد و جان بی نشان شد
رو به ره دگر مکن از بر من سفر مکن
رخت جفا به بر مکن
بر دگران نظر نکن
جان جهانی که از دو عالم دل ستانی
ای غم رخت آتشی زده بر دل و جانم
بعد از این دگر از برم سفر من نتوانم
ای همه عالم مست خیالت
من که ندارم بخت وصالت
چشم من و مهر و مه از آینه داران جمال ات
بی تو کجا سر بنهم از غم دل چون برهم
سنگم اگر جان ندهم
هر چه که دارد دلم از خیال تو دارد
چون به خیالش نصیب از وصال تو دارد
گر همچو من گردی دچار
آگه شوی از غم یار
از حالت این دل زار
کاربر مهمان
کاربر مهمان