موسیقی دستگاهی
نوازنده ی تار : حمید شجاعی
نوازنده ی تنبک : کامبیز گنجه ای
نوازنده ی بربط : فرامرز گرمرودی
نوازنده ی تار : حمید شجاعی
نوازنده ی تنبک : کامبیز گنجه ای
نوازنده ی بربط : فرامرز گرمرودی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:58ساقیا جرعه ای می به جان ما كن با شكر خنده ای كام ما روا كن چهره تو یاد آردم باغ ارغوان را باده تو باز آردم راحت روان را شادی تو می نوشم كیمیای جان را ای دریغ ازاین عمر كه بی روی بگذشت ای دریغ از این دم كه بیهوده هدر گشت چهره ی تو یاد آردم باغ ارغوان را باده ی تو باز آردم راحت روان را شادی تو می نوشدم كیمیای جان را می زند راه من چشم دل سیاهت جان و دل می دهم ناز یك نگاهت بیا تا دمی بشنوی شور و حال ما را مگر یك نظر بنگری سوی ما خدا را چهره ی تو یاد آردم باغ ارغوان را باده ی تو باز آردم راحت روان را شادی تو می نوشم كیمیای جان را جان ما به پای جانانه بیانداز راه ما به كوی میخانه بیانداز از عشقش سرمستم سرشادم من تا هستم می زند راه من چشم دل سیاهت جان و دل می دهم ناز یك نگاهت بیا تا دمی بشنوی شور و حال ما را مگر یك نظر بنگری سوی ما خدا را چهره ی تو یاد آردم باغ ارغوان را باده ی تو باز آردم راحت روان را شادی تو می نوشدم كیمیای جان را فریدون مشیری
-
3:20عاشق شدم و محرم این كار ندارم فریاد كه غم دارم و غم خوار ندارم بسیار شدم عاشق دیوانه از پیش آن صبر كه هر بار بد این بار ندارم امیرخسرو دهلوی
-
3:23
-
1:35دل پر ز غم و غصه ی هجر است ولیكن از تنگ دلی طاقت گفتار ندارم امیرخسرو دهلوی
-
5:50
-
3:13چون راز برون نایدم از پرده كه هر چند گویند مرا گریه نگهدار ندارم خون شد دل خسرو ز نگهداشتن راز چون هیچ كسی محرم اسرار ندارم امیرخسرو دهلوی
-
5:36دل از من برد و روی از من نهان كرد خدا را با كه این بازی توان كرد شب تنهاییم در قصد جان بود خیالش لطف های بی كران كرد چرا چون لاله خونین دل نباشم كه با ما نرگس او سرگران كرد كه را گویم كه با این درد جان سوز طبیبم قصد جان ناتوان كرد بدان سان سوخت چون شمعم كه بر من صراحی گریه و بربط فغان كرد عدو با جان حافظ آن نكردی كه تیر چشم آن ابرو كمان كرد حافظ
-
6:28ای كه بر انداختی صحبت اهل وفا مجلس صاحبدلان بی تو ندارد صفا حال دل ریش ما پیش تو پوشیده نیست واقف رازی ولی فارغی از حال ما در قدح بی دلان زهر غمت نوش ناب در نظر عاشقان خاك رهت توتیا كوی خرابات نیست منزل اهل صلاح شاهد و می از كجا ، گوشه نشین از كجا عاشق دیوانه ام ، خدا ، عاشق دیوانه ام ساكن میخانه ام ، حبیب ، ساكن میخانه ام از همه بیگانه ام ، تا تو شدی آشنا جور گذشت از حساب ، بیش ندارم شكیب چند تواند كشید ، عاشق بی دل جفا عماد كرمانی
-
1:33تكنوازی بربط
-
15:32دلم در عاشقی آواره شد ، آواره تر بادا تنم از بی دلی بیچاره شد بیچاره تر بادا رخت تازه است و بهر مردن خود تازه تر خواهم دلت خاره ست و بهر كشتن من خاره تر بادا گر ای زاهد دعای خیر می گویی مرا این گو كه آن آواره از كوی بتان آواره تر بادا دل من پاره گشت از غم نه زان گونه كه به گردد و گر جانان بدین شادست یارب پاره تر بادا همه گویند كز خون خواریش خلقی به جان آمد من این گویم كه بهر جان من خون خواره تر بادا امیرخسرو دهلوی دانل
-
7:09ساقیا بده جامی ، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی بهر امتحان ای دوست ، گر طلب كنی جان را آن چنان برافشانم ، كز طلب خجل مانی بی وفا نگار من ، می كند به كار من خنده های زیر لب ، عشوه های پنهانی خانه ی دل ما را از كرم ، عمارت كن پیش از آن كه این خانه رو نهد به ویرانی بی وفا نگار من ، می كند به كار من خنده های زیر لب ، عشوه های پنهانی شیخ بهایی
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان