ساز و آوازی با صدای محمود محمودی خوانساری و ویولون حبیب الله بدیعی بر اساس اشعاری از رهی معیری
شب یار من تب است و غم سینه سوز هم
تنها نه شب در آتشم ای گل که روز هم
ای اشک همتی که به کشت وجود من
آتش فکند آه و دل سینه سوز هم
گفتم: که با تو شمع طرب تابنک نیست
گفتا: که سیمگون مه گیتی فروز هم
گفتم: که بعد از آنهمه دلها که سوختی
کس می خورد فریب تو؟ گفتا هنوز هم
ای غم مگر تو یار شوی ورنه با رهی
دل دشمن است و آن صنم دلفروز هم
شب یار من تب است و غم سینه سوز هم
تنها نه شب در آتشم ای گل که روز هم
ای اشک همتی که به کشت وجود من
آتش فکند آه و دل سینه سوز هم
گفتم: که با تو شمع طرب تابنک نیست
گفتا: که سیمگون مه گیتی فروز هم
گفتم: که بعد از آنهمه دلها که سوختی
کس می خورد فریب تو؟ گفتا هنوز هم
ای غم مگر تو یار شوی ورنه با رهی
دل دشمن است و آن صنم دلفروز هم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
17:03
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه