اجرای کار و عمل و ساز و آوازی با صدای حسین قوامی و تار: جلیل شهناز و ویولون: پرویز یاحقی و تنبک: امیرناصر افتتاح در آواز ابوعطا
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکشد به زورم وان میکشد به زاری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکشد به زورم وان میکشد به زاری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
28:08
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه