خوانندگی سید حسام الدین سراج و آهنگسازی حسن یوسف زمانی و فریدون شهبازیان و سه تار جلال ذوالفنون
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:15خواننده: حسامالدين سراج شاعر: باباطاهر آهنگساز: فريدون شهبازيان ز دست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد بسازم خنجري نيشش ز فولاد زنم بر ديده تا دل گردد آزاد به برگ لاله رنگ آميزي عشق به جان ما بلا انگيزي عشق اگر اين خاكدان را بشكافي درونش بنگري خونريزي عشق خوشا روزي كه ديدار ته وينم گل و سنبل ز رخسار ته چينم بيا بنشين به اون سالون و مالون كه تا سيرت ببينم نازنينم بلا رمزي ز بالاي ته باشه جنون سري ز سوداي ته باشه بصورت آفرينم اين گمان بي كه پنهون در تماشاي ته باشه سحرگاهان فغان بلبلانه بياد روي پر نور گلانه ز آه مو فلك آخر حذر كن اثر در ناله? سوته دلانه بي تو گلشن چو زندونه به چشمم گلستون آذرستونه به چشمم بي تو آرام و عمر وزندگاني همه خواب پريشونه به چشمم
-
15:53خواننده: حسامالدين سراج آهنگساز: حسن يوسفزماني ره ميخانه و مسجد كدام است كه هر دو بر من مسكين حرام است نه در مسجد گذارم كه رندي نه در ميخانه كين خمار خام است ميان مسجد و ميخانه راهي است غريبم عاشقم آن ره كدام است مرا كعبه خرابات است امروز حريفم قاضي و ساقي امام است به ميخانه امامي مست خفته است نميدانم كه آن بت را چه نام است عطار خِرد مست است و دل مست و جان مست به سودايت روان ناتوان مست ز حد بگذشت مستي هاي ذرات فلك مست و زمين مست و زمان مست بيا در باغ و شورِ بلبلان بين سمن مست و چمن مست ارغوان مست شراب ناب رحمت را چه گوئيم كز او دلداده مست و دلستان مست ز دنيا تا به عقبي گر ببيني همه ره كاروان در كاروان مست جهان مستند و از مستي ندانند جهان اندر جهان جانها همه مست قاسم انوار
-
3:23خواننده: حسامالدين سراج سه تار: جلال ذوالفنون شاعر: قاسم انوار شراب ناب رحمت را چه گويم كز او دلداده مست و دلستان مست ز دنيا تا به عقبي گر ببيني همه ره كار ما در كاروان مست جهان مستند و از مستي ندانند جهان اندر جهان اندر جهان مست
-
16:32خواننده: حسامالدين سراج سه تار: جلال ذوالفنون شاعر: باباطاهر دو زلفونت بود تار ربابم چه ميخواهي از اين حال خرابم ته كه با مو سر ياري نداري چرا هر نيمه شو آئي بخوابم؟ بلا رمزي ز بالاي تو باشد جنون سري ز سودايي تو باشد به صورت آفرينم اين گمان بي كه پنهان در تماشاي تو باشد مو كز سوته دلانم چون ننالم مو كز بي حاصلانم چون ننالم نشسته بلبلان با گل بنالند مو كه دور از گلانم چون ننالم خدايا داد از اين دل داد از اين دل كه يك لحظه نگشتم شاد از اين دل مو از دل نالم و دل نالد از مو زمو بستان كه بيزارم ازين دل چه خوش بيمهرباني هر دو سر بي كه يكسر مهرباني دردسر بي اگر مجنون دل شوريدهاي داشت دل ليلي از آن شوريده تر بي زدل مهر تو اي مه رفتني ني غم عشقت بهر كس گفتني ني وليكن شعله مهر و محبت ميان مردمان بنهفتني ني
-
5:47خواننده: حسامالدين سراج آهنگساز: حسن يوسفزماني شاعر: شمسالدينمحمد حافظ اي شام ز كوي ما گذر كن اي صبح به حال ما نظر كن ز كوي ما گذر كن اي شام به حال ما نظر كن اي صبح از ظلمت شب تنم بفرسود يا رب شب ظلمتم سحر كن ز كوي ما گذر كن اي شام به حال ما نظر كن اي صبح اي باد سحر بگوي با يار خود را بر تير او سپر كن از زلف كمان كشش بپرهيز وز ناوك غمزه اش حذر كن گر كشته شوم به داغ هجرت بر كشته خويشتن نظر كن حافظ اگرت هواي وصل است برخيز هلا و ترك سر كن
-
7:10خواننده: حسامالدين سراج آهنگساز: حسن يوسفزماني شاعر: شمسالدينمحمد حافظ وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده كه آن به به شمشيرم زد و با كس نگفتم كه راز دوست از دشمن نهان به دلا دايم گداي كوي او باش به حكم آن كه دولت جاودان به جوانا سر متاب از پند پيران كه راي پير از بخت جوان به به خلدم دعوت اي زاهد مفرما كه اين سيب زنخ زان بوستان به به داغ بندگي مردن بر اين در به جان او كه از ملك جهان به گلي كان پايمال سرو ما گشت بود خاكش ز خون ارغوان به
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه