تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هرچه دراو هست صورتند و تو جانی
چون جان تو می ستانی چون شکر است مردن
با تو ز جان شیرین، شیرین تر است مردن
مرگ آینه است و حسنت در آینه در آمد
آیینه بر بگوید خوش منظر است مردن
این سر نشان مردن وان سر نشان زادن
زان سر کسی نمیرد نی زین سر است مردن
بگذار جسم و جان شو رقصان بدان جهان شو
مگریز اگرچه حالی شور و شر است مردن
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هرچه دراو هست صورتند و تو جانی
چون جان تو می ستانی چون شکر است مردن
با تو ز جان شیرین، شیرین تر است مردن
مرگ آینه است و حسنت در آینه در آمد
آیینه بر بگوید خوش منظر است مردن
این سر نشان مردن وان سر نشان زادن
زان سر کسی نمیرد نی زین سر است مردن
بگذار جسم و جان شو رقصان بدان جهان شو
مگریز اگرچه حالی شور و شر است مردن
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه