آلبوم موسیقی ایرانی با خوانندگی شهرام ناظری
آواز: شهرام ناظری
آهنگساز و سرپرست گروه: محمد جلیل عندلیبی
گروه مولانا:
جمشید عندلیبی: نی
بیژن کامکار: رباب، دف
منصور سینکی: تار
اردشیر کامکار: کمانچه
محمد فیروزی: بربط
جمشید محبی: تنبک
جلیل عندلیبی: سنتور
***
روی اول:
* پیش در آمد و تصنیف بیقرار
ساختهٔ جلیل عندلیبی
شعر از مولوی
برداشتی محلی کردی
* اجرای آواز شوشتری و لیلی و مجنون و مثنوی
شعر از مولوی (مثنوی معنوی)، حافظ و سعدی
روی دوم:
* پیش درآمد (وداع یار)
ساختهٔ جلیل عندلیبی
* درآمد شور (فراق دوستانش باد)
شعر از سعدی
* آواز بار فراق دوستان (چوپانی)
شعر از سعدی
* تصنیف وداع یاران
ساختهٔ جلیل عندلیبی
شعر از سعدی
آواز: شهرام ناظری
آهنگساز و سرپرست گروه: محمد جلیل عندلیبی
گروه مولانا:
جمشید عندلیبی: نی
بیژن کامکار: رباب، دف
منصور سینکی: تار
اردشیر کامکار: کمانچه
محمد فیروزی: بربط
جمشید محبی: تنبک
جلیل عندلیبی: سنتور
***
روی اول:
* پیش در آمد و تصنیف بیقرار
ساختهٔ جلیل عندلیبی
شعر از مولوی
برداشتی محلی کردی
* اجرای آواز شوشتری و لیلی و مجنون و مثنوی
شعر از مولوی (مثنوی معنوی)، حافظ و سعدی
روی دوم:
* پیش درآمد (وداع یار)
ساختهٔ جلیل عندلیبی
* درآمد شور (فراق دوستانش باد)
شعر از سعدی
* آواز بار فراق دوستان (چوپانی)
شعر از سعدی
* تصنیف وداع یاران
ساختهٔ جلیل عندلیبی
شعر از سعدی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:31
-
9:27بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران كز سنگ ناله خيزد روز وداع ياران هر كو شراب فرقت روزي چشيده باشد داند كه سخت باشد قطع اميدواران با ساربان بگوييد احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد محمل به روز باران بگذاشتند ما را در ديده آب حسرت گريان چو در قيامت چشم گناهكاران اي صبح شب نشينان جانم به طاقت آمد از بس كه دير ماندي چون شام روزه داران چندين كه برشمردم از ماجراي عشقت اندوه دل نگفتم الا يك از هزاران سعدي به روزگاران مهري نشسته در دل بيرون نميتوان كرد الا به روزگاران چندت كنم حكايت شرح اين قدر كفايت باقي نميتوان گفت الا به غمگساران سعدي
-
10:01به تيغم گر زني دستت نگيرم وگر تيرم زني منت پذيرم حافظ *** چشمي كه نظر نگه ندارد بس فتنه كه بر سر دل آرد آهوي كمند زلف خوبان خود را به هلاك مي سپارد سعدي ** به دو زلف يار دادم دل بيقرار خود را چه كنم سياه كردم همه روزگار خود را
-
14:54فراق دوستانش باد و ياران كه ما را دور كرد از دوستداران ندانستم كه در پايان صحبت چنين باشد وفاي حق گزاران *** بار فراق دوستان بس كه نشسته بر دلم مي روم و نمي رود ناقه به زير محملم بار بيفكند شتر چون برسد به منزلي بار دل است همچنان ور به هزار منزلم سعدي
-
7:33باز ديوانه شدم اي طبيب باز سودايي شدم اي حبيب آنچنان ديوانگي بگسسته بند كه همه ديونگان پندم دهند غير ان زنجير زلف دلبرم گر دوصد زنجير آري بگسلم مولوي
کاربر مهمان