مثنوی افشاری با صدای شهرام ناظری
دم مزن گر همدمی می بایدت
خسته شو گر مرهمی میب ایدت
تا در اثباتی تو بس نامحرمی
محو شو گر محرمی می بایدت
همچو غواصان دم اندر سینه کش
گر چو دریا همدمی می بایدت
از عبادت غم کشی و صد شفیع
پیشوای هر غمی می بایدت
اشک لایقتر شفیع تو از آنک
هر عبادت را نمی می بایدت
تنگدل ماندی، که دل یک قطره خونست
عالمی در عالمی می بایدت
تا که این یک قطره صد دریا شود
صبر صد عالم همی می بایدت
هر دو عالم گر نباشد گو مباش
در حضور او دمی می بایدت
در غم هر دم که نبود در حضور
تا قیامت ماتمی می بایدت
در حضورش عهد کردی ای فرید
عهد خود مستحکمی می بایدت
دم مزن گر همدمی می بایدت
خسته شو گر مرهمی میب ایدت
تا در اثباتی تو بس نامحرمی
محو شو گر محرمی می بایدت
همچو غواصان دم اندر سینه کش
گر چو دریا همدمی می بایدت
از عبادت غم کشی و صد شفیع
پیشوای هر غمی می بایدت
اشک لایقتر شفیع تو از آنک
هر عبادت را نمی می بایدت
تنگدل ماندی، که دل یک قطره خونست
عالمی در عالمی می بایدت
تا که این یک قطره صد دریا شود
صبر صد عالم همی می بایدت
هر دو عالم گر نباشد گو مباش
در حضور او دمی می بایدت
در غم هر دم که نبود در حضور
تا قیامت ماتمی می بایدت
در حضورش عهد کردی ای فرید
عهد خود مستحکمی می بایدت
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:39
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه