تنظیم و بازنوازی چند تصنیف از محمد علی امیر جاهد توسط سجاد پورقناد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:21
-
4:55آواز اصفهان (حافظ) گر می فروش حاجت رندان روا كند ایزد گنه ببخشد و دفع بلا كند مطرب بساز عود كه كس بی اجل نمرد وانكو نه این ترانه سراید خطا كند ما را كه درد عشق بلای خمار كشت یا وصل دوست یا می صافی دوا كند
-
4:41حقا كزین غمان برسد مژده امان گر سالكی به عهد امنت وفا كند جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت عیسی دمی كجاست كه احیای ما كند (حافظ) به پای خویشتن آیند عاشقان به كمندت كه هر كه را تو بگیری ز خویشتن برهانی من ای صبا ره رفتن به كوی دوست ندانم تو میروی به سلامت سلام ما برسانی (سعدی)
-
3:38پیمان عشق پیمان عشق پیوند جان درمان عشق با هر كه بستی فارغ نشستی آخر شكستی پیمان عشق كو آنكه میگفت با شور و مستی تنها تو هستی درمان عشق ای عشق من آرام جان نیروی تن افتاده ای گل با اشك بلبل نقش جمالت در دام گل مدهوش و مستی هر دم بدستی در گردشستی حیف از تو گل ای دلبر آلوده بر معشوق از عشق بیخبر هان پرده برگیر از چشم هوش در گوش جان بنشان این سروش عشق جلوه اسرار نهانیست زین طرفه تر عشق آتش آب زندگانیست در عشق تو كو این اثر ای فتنه جو ای عشوه گر (محمدعلی امیر جاهد)
-
6:05ادامه آواز اصفهان (مولانا) ای دل شكایتها مكن تا نشنود دلدار من ای دل نمیترسی مگر از یار بی زنهار من ای دل مرو در خون من در اشك چون جیحون من نشنیده ای شب تا سحر آن ناله های زار من گفتم امانم ده به جان خواهم كه باشی این زمان تو سر ده من سرگران ای ساقی خمار من
-
2:31گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان خواهی چنین گمشو چنان در نفی خود دان كار من گقتم منم در دام تو چون گم شوم بی جام تو بفروش یك جامم به جان وانگه ببین بازار من (مولانا)
-
3:42ناله عشاق به هر انفس آفاق سینه كند تنگ شود طاقت دل طاق كه عاشق دل دنیاست نه دنیا دل عشاق دل دریچه الهام آسمانیست عشق و الهام جان را روشن آشیانیست گر ز لعل خون آشامی یا به طعنه ناكامی دل شود پریشان صرصر جنون انگیزد آشیانه بر هم ریزد بگسلد رشته جان رشته جان اگر بگسست آدمی میدهد از دست هر چه در جهان هست یا كمال این عاشق مهجور یا جمال آن لعبت سرمست پس تو تا توانی ای جان دل به دست آر در دیار خود دلهایی خسته مگذار كز جان و دلم كو جز لخته خون ور آب و گلم كو جز عشق و جنون نااهلان زبانم نزنند كین طبعیست مدام زاهل جنون غافل مشو ای صنما به خدا ز حال شوریده دلان با ما مكن این همه جور و جفا حذر كن ار آتش دل و سوزش جان بیا و مشكن پیمان (محمدعلی امیر جاهد)
-
4:27امان ز هجر رخ یار فغان ز دوری نگار كه آتشیست جان را حكایتیست آنرا خزان چو آمد به چمن پرید رنگ گل من جدا شد از دست نسیم ز شاخه آن غنچه دهن بیا تو ای باغبان بنال از این آسمان كه حاصل عمر تو رود به باد خزان شب تا سحر از دیده گل دیده نبستی وز دیدن بوییدن گل هیچ نخستی اینك كه شده بزم تو بی لاله و خاموش دیوانه دگر زنده بگو بهر چه هستی گیرم كه دوباره شد بهاری دیدی تو صغای لاله زاری اما نشده هنوز سرمست كه از بوی فراغ خماری آه كه از سوزش دل میگزم انگشت وای كه در هجر تو این زندگیم كشت یا بده چو اسكندر ز لب آب حیاتم یا زنده به گورم كن تو در معبد رزتشت بیا به دلخواه رقیب ای صنم ببر به یك بوسه توان از تنم بگو كه ای جاهد دل ریش مكن ناله از این بیش كه جز طعنه نبینی ای خدا ز معشوق جفا كیش محمدعلی امیر جاهد
-
5:44آواز ابوعطا (وحشی بافقی) چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمیدیدی جفاهای چنین كز خوی او هرگز نمیدیدی بدین بدحالی افكندی مرا ای چشم بد آخر چه بودی گر رخ زیبای او هرگز نمیدیدی
-
4:14منه به دل عقده كین كمین دلها منشین كه دل به شور و نواست شكستن دل جفاست شكست هم خانه ای شكست خانه خداست بیا كه دل خانه توست سرای شاهانه توست تورا چنین خانه عشقی كجاست كه هر چه ویران كنی از نو بپاست كنون كه با غمزه شدی ماه دل یار هوادار و هواخواه دل حذر كن از آه شبانگاه دل ناله شور افكن و جانكاه دل كه دهد خارا را سپه دارا را به مصافی شكست ز خدایان عشق به بر شیرین خسرو دل هركه هست دلدار زنهار همه در بند هوای دل توست هشدار ای یار دل ما عقده گشای دل توست هان رحمتی شفقتی رافتی هان كوششی جوششی الفقی كه توان بر دوزی هله با پیروزی به تن آن پیرهن كه به طول هجران شده چاك و دیگر نبرازد به تن شعله شمعی كه در این محفل است در مثل عشق زبان دل است جاهد بیهوده مزن بال و پر كشتن این شمع بسی مشكل است محمدعلی امیر جاهد
-
5:21آواز دشتی (سیمین بهبهانی) بگذار كه در حسرت دیدار بمیرم در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم دشوار بود مردن روی تو ندیدن بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم بگذار كه چون شمع كنم پیكر خود آب در بستر اشك افتم و ناچار بمیرم تا بوده ام ای دوست وفادار تو بودم بگذار بدانگونه وفادار بمیرم
-
4:34تا من آن نرگس مست تو دیدم دین و دل دادم ومهرت خریدم ترسم از آنكه وفایت نبینم بس جفا دیدم محنت كشیدم آه ز بیداد تو ای دلبر طناز دهان غنچه كن باز ناسزایی بگو تا بگویم كه من چون شنیدم جام زهر از لب تو نوش داروست ناسزا از لب تو طیبات است گر بمیرم تو به مرگم بگریی نوشم آن قطره آب حیات است آه كه عشق تو به جانم شرر افكند میدهدم پند دل از عشق همی جان از آتش كه با جان خریدم محمدعلی امیر جاهد
-
0:46دل من از هجر تو خون شد برده فراقت تاب و توانم قطره قطره دل از دیده برون شد عشق تو كرد رسوای جهانم نكشم پا از كویت نپوشم چشم از رویت مدام از حسرت وصالت در آه و فغانم دلبر بی مهر و سست پیمانم زآتش عشقت میسوزد جانم كشته جور توام من به ناكامی دانم دگر ز كشته خود نبری نامی محمدعلی امیر جاهد
کاربر مهمان