تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
آهی که گاهی می رود بر آسمانی آشنا
پیغام دلها می برد بر آستانی آشنا
در این سرا مرغ دلم غمنامه خواند دم به دم
تا بال بگشاید مگر در بیکرانی آشنا
از اسمان دیده ام هر لحظه بارانی دگر
گلگون برآید لاله ها در بوستانی آشنا
دل چون نسیمی در سفر بی تاب بر هر بام و در
می رفت تا گوید سخن با هم زبانی آشنا
خواب و خیالی بیش نیست پیمودن ره بی مدد
شاید شود دل های ما با پاک جانی آشنا
هر دم به گوشم می رسد بانگ درآی کاروان
آه این نوای آشنا از دل ستانی آشنا
آهی که گاهی می رود بر آسمانی آشنا
پیغام دلها می برد بر آستانی آشنا
در این سرا مرغ دلم غمنامه خواند دم به دم
تا بال بگشاید مگر در بیکرانی آشنا
از اسمان دیده ام هر لحظه بارانی دگر
گلگون برآید لاله ها در بوستانی آشنا
دل چون نسیمی در سفر بی تاب بر هر بام و در
می رفت تا گوید سخن با هم زبانی آشنا
خواب و خیالی بیش نیست پیمودن ره بی مدد
شاید شود دل های ما با پاک جانی آشنا
هر دم به گوشم می رسد بانگ درآی کاروان
آه این نوای آشنا از دل ستانی آشنا
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:33
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه