تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
دل من سرگردان خون شد و پر زد
دوش به درگاهت آمد و سر زد
خسته شد از این گردش زمان ناله ها کرد
زین همه غم و شیون جهان، دل رها کرد
با چشمی گریان با آهی سوزان درددل وا کرد
درد و آه و تمنای شبم به جان ثمر داد
ز جمال یار همه دل شد طی
بما دست و پابستگان بر دل خستگان دوباره پر داد
در دل گل غوغا شد ز صفا برپا
صحن چمن گشته چه زیبا
نغمه ی روح افزا از نفس گل ها بلبل سرداد
شب غم دلداران طی شد
ز شوق جان ساغر پر می شد
باد خزان رفت گل افشان شد
کلبه ی احزان چراغان شد
مژده بده ای دل حزین
یک دم شادمان نشین
ای جان از غم جهان
ای دل رها کن غم زمان
بر تو خیره شد چشم آسمان
چون بلبل به ارمگان
با گل های ارغوان
نجوا کن به گلستان
در بهار جانان
چون باران ترانه شو
بحر بی کرانه شو
فصلی عاشقانه شو
همچو گل در بهاران
دل من سرگردان خون شد و پر زد
دوش به درگاهت آمد و سر زد
خسته شد از این گردش زمان ناله ها کرد
زین همه غم و شیون جهان، دل رها کرد
با چشمی گریان با آهی سوزان درددل وا کرد
درد و آه و تمنای شبم به جان ثمر داد
ز جمال یار همه دل شد طی
بما دست و پابستگان بر دل خستگان دوباره پر داد
در دل گل غوغا شد ز صفا برپا
صحن چمن گشته چه زیبا
نغمه ی روح افزا از نفس گل ها بلبل سرداد
شب غم دلداران طی شد
ز شوق جان ساغر پر می شد
باد خزان رفت گل افشان شد
کلبه ی احزان چراغان شد
مژده بده ای دل حزین
یک دم شادمان نشین
ای جان از غم جهان
ای دل رها کن غم زمان
بر تو خیره شد چشم آسمان
چون بلبل به ارمگان
با گل های ارغوان
نجوا کن به گلستان
در بهار جانان
چون باران ترانه شو
بحر بی کرانه شو
فصلی عاشقانه شو
همچو گل در بهاران
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:03
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه