تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
به دل چه دارم گریه و ناله و غم
به کویت آیم ای همه لطف و کرم
که بیپناهم پشت و پناهم باش
در این سیاهی شعله ی ما هم باش
در چشمم شب باران در دستم دل حیران
در کارم همه عصیان شمعی لرزانم
لطفی کن به اسیری من زارم تو امیری
بنگر بر شب هجرانم
یک چشم حیران در بزم یاران
ای ماه پر کن از باده ی جان
ای خسته بنشین در پیش جانان
یک دم بیاسای از جور زمان
هرکه هستی یار و بیگانه
که در این خانه دل می ریزد
گرد جانان چون پروانه
هرچه می خواند دلت بستان
که در این بستان
شوری دارد شکوه ی دل
با جان و دل
دل را شکستم مست و مستانه
مروارید اشک شد دانه دانه
به دل چه دارم گریه و ناله و غم
به کویت آیم ای همه لطف و کرم
که بیپناهم پشت و پناهم باش
در این سیاهی شعله ی ما هم باش
در چشمم شب باران در دستم دل حیران
در کارم همه عصیان شمعی لرزانم
لطفی کن به اسیری من زارم تو امیری
بنگر بر شب هجرانم
یک چشم حیران در بزم یاران
ای ماه پر کن از باده ی جان
ای خسته بنشین در پیش جانان
یک دم بیاسای از جور زمان
هرکه هستی یار و بیگانه
که در این خانه دل می ریزد
گرد جانان چون پروانه
هرچه می خواند دلت بستان
که در این بستان
شوری دارد شکوه ی دل
با جان و دل
دل را شکستم مست و مستانه
مروارید اشک شد دانه دانه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه