تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
بیا که آیینه ای بی غبار می خواهم
طلوع عاطفه در شام تار می خواهم
ترنمی به زبان فسردگان زمین
تبسمی به لب روزگار می خواهم
اگرچه پنجره ای سوی ما گشاده بهار
تمام پنجره ها را بهار می خواهم
چه موهن است سکوت و چه موهش است ستم
صراحت قمری بت شکار می خواهم
به مهد فتنه ی دجال شوم خون آشام
قیام قائم حیدر کرار می خواهم
ز قدس و کعبه امان رفته ای امید و امان
بیا که خاطر امیدوار می خواهم
بیا که آیینه ای بی غبار می خواهم
طلوع عاطفه در شام تار می خواهم
ترنمی به زبان فسردگان زمین
تبسمی به لب روزگار می خواهم
اگرچه پنجره ای سوی ما گشاده بهار
تمام پنجره ها را بهار می خواهم
چه موهن است سکوت و چه موهش است ستم
صراحت قمری بت شکار می خواهم
به مهد فتنه ی دجال شوم خون آشام
قیام قائم حیدر کرار می خواهم
ز قدس و کعبه امان رفته ای امید و امان
بیا که خاطر امیدوار می خواهم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه