تصنیفی در آواز دشتی با صدای بهرام گودرزی و آهنگسازی کاسعلی اکبرپور
ساقی ز پی عشق روان است روانم
لیکن ز ملولی تو کند است زبانم
چون خیمه به یک پای به پیش تو بپایم
در درگهت ای دوست در آر و بنشانم
معذور همی دار اگر شور ز حد شد
آن شب که دهی نور چو مه تا به سحرگاه
من در پی ماه تو چو سیاره دوانم
وان روز که سر برزنی از شرق چو خورشید
ماننده خورشید سراسر همه جانم
از پنجره ام نور تو روزی که بتابد
در خانه چو ذره به طرب رقص کنانم
ساقی ز پی عشق روان است روانم
لیکن ز ملولی تو کند است زبانم
چون خیمه به یک پای به پیش تو بپایم
در درگهت ای دوست در آر و بنشانم
معذور همی دار اگر شور ز حد شد
آن شب که دهی نور چو مه تا به سحرگاه
من در پی ماه تو چو سیاره دوانم
وان روز که سر برزنی از شرق چو خورشید
ماننده خورشید سراسر همه جانم
از پنجره ام نور تو روزی که بتابد
در خانه چو ذره به طرب رقص کنانم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه