موسیقی دستگاهی.
نوازنده ی نی : حسن ناهید
نوازنده ی سه تار : جلال ذوالفنون
نوازنده ی کمانچه : هادی منتظری
نوازنده ی پیانو : محمدرضا چراغعلی
نوازنده ی تار : شهریار فریوسفی
نوازنده ی نی : حسن ناهید
نوازنده ی سه تار : جلال ذوالفنون
نوازنده ی کمانچه : هادی منتظری
نوازنده ی پیانو : محمدرضا چراغعلی
نوازنده ی تار : شهریار فریوسفی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:37از اوج آسمان ها ، یك شب مرا صدا كن یا یك نفس دلم را ، از این قفس رها كن تا سر بسایم بر آسمان ها ، تا پر گشایم در بی كران ها از اوج آسمان ها ، یك شب مرا صدا كن رفته قافله ها ، وامانده دل ما ، غافل از همسفران دل دارد گله ها ، از این فاصله ها ، بر دوشم بار گران در این بیابان ، نه آشنایی ، نه جای پایی از اوج آسمان ها ، یك شب مرا صدا كن یا یك نفس دلم را ، از این قفس رها كن خدایا ، یارا ، دل شیدا را ز سوز آهی برافروز ، چراغ راهی برافروز دمی پرده از رخ برافكن ، شبم را ماهی برافروز بگو كه دلم ، شكسته چرا به ساحل غم ، نشسته چرا از اوج آسمان ها ، یك شب مرا صدا كن یا یك نفس دلم را ، از این قفس رها كن قیصر امین پور
-
8:22خوشا موجی! تشنه ی طوفان، سركش و جوشان، كه می نالد، ز خود غافل، سپرده دل به دریاها. من همان موجم، تو همان طوفان خوشا برگی! تشنه ی باران، سر خوش و خندان، كه می بالد، به خاك و گل، سپرده سر به رویاها، من همان برگم، تو همان باران ز شوق تو مستم، خرابم، تباهم، ز خود در هوایت تهی چون حبابم اگر بی تو باشم چو نقشی بر آبم سراسر بیابان، سراپا سرابم چو نیلوفر در تو می پیچم بی تو من هیچم به غیر از غم تو گناهی ندارم غمی دیگر نمی دانم كجا می گریزم كه راهی ندارم ز تو ناگزیرم، پناهی ندارم كه درگاهی به جز این در نمی دانم خوشا موجی! تشنه ی طوفان، سركش و جوشان، كه می نالد، ز خود غافل، سپرده دل به دریاها. من همان موجم، تو همان طوفان قیصر امین پور
-
6:57وا فریادا ز عشق وا فریادا كارم بیكی طرفه نگار افتادا گر داد من شكسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا ابوسعید ابوالخیر عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود جوینده? عشق بی عدد خواهد بود فردا كه قیامت آشكارا گردد هر دل كه نه عاشق است، رد خواهد بود باباافضل كاشانی یا رب ز شراب عشق سرمستم كن یكباره به بند عشق پابستم كن از هر چه نه عشق خود تهی دستم كن در عشق خودت نیست كن و هستم كن خواجه عبدالله انصاری ای سجده گه اهل وفا ابرویت وی قبله جان حقّ پرستان كویت هر سو كه كنم روی به هر جا كه روم باشد به خدا روی دل من سویت صغیر اصفهانی
-
7:40ز داغت چو گل پر شرر دل من چو پروانه ای شعله ور دل من چو باد صبا در به در دل من تا از غم تو... آه سحری... پر زد ز دلم با هر نفست... صبح دگری ... سر زد ز دلم چو پیراهن گل دلی پاره دارم دلم را به داغت گل افشان كن چو لب بسته بلبل نوایی ندارم لبم را به باغت غزل خوان كن رهایی ندارم از این بی قراری مگر خون ببارم چو ابر بهاری الهی تو ما را پناهی... الهی تو ما را پناهی قیصر امین پور
-
6:32ای ماه دلارا رویت شده قبله ی دل ها كویت تو ای مه دلارا بیا بیا خدارا ای نامت چو عطر نرگس جاری در رگ بهاران بر داغ كویر دل ها یاد تو حضور باران ای مه دلارا بیا خدا را ز روی یاری از شب سیاهم مگر تو یارا خبر نداری عشقت آتشم به جان زد مهرت بر دلم نشان زد دلتنگم زداغ تنهایی محمدعلی چاوشی
-
8:09ای عاشقان بر همدلی دستی برآرید بر زخم پنهان دلم مرهم گذارید بر درد پنهانم درمان نمی دانم كو اهل رازی؟ كو چاره سازی؟ چیزی نخواهم جز بوی گندم جز برق شادی در چشم مردم جز یك ترانه جز یك ترنم یك غنچه لبخند یك گل تبسم یك ذره خورشید از كهكشان ها یك پنجره ابر از آسمان ها یك قطره دریا یك چكه شبنم یك موج كوچك از بیكران ها دیگر نخواهم چیزی خدایا غیر از دلی پاك آئینه آسا غیر از دلی ساده چون آسمان ها چون ساحل افتاده در پای دریا در پای دریا قیصر امین پور
-
8:41من دل به غم تو بسته دارم ای دوست درد تو، به جان خسته دارم ای دوست گفتی كه به دل شكستگان نزدیكم من نیز دلی شكسته دارم ای دوست راه تو به هر قدم كه پویند خوش است وصل تو به هر سبب كه جویند خوش است روی تو به هر دیده كه بینند نكوست نام تو به هر زبان كه گویند خوش است مجنون و پریشان تو ام دستم گیر چون دانی كز آن تو ام دستم گیر هر بی سر و پایی دستگیری دارد من بی سرو سامان تو ام دستم گیر ای دوست قبولم كن و جانم بستان مستم كن و از هر دوجهانم بستان با هر چه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان وا فریادا ز عشق وا فریادا كارم به یكی طرفه نگار افتادا گر داد من شكسته دادا، دادا ورنه من و عشق هر چه بادا بادا عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود جوینده عشق بی عدد خواهد بود فردا كه قیامت آشكارا گردد هر دل كه نه عاشق است رد خواهد بود ای روی تو مهر عالم آرای همه وصل تو شب و روز تمنای همه گر بادگران به زمنی وای به من گر با همه كس همچو منی وای همه
-
7:17ای دستم بر دامن تو دل بی تاب دیدن تو در هوایت بیقرارم ای قرار دل جان براید تا سراید انتظار دل نام خوبت بر لب من چون چراغی در شب من كفر زلفت مذهب من یارا فریاد از تو داد و بیداد از تو دل با سر زلفت در دام بلا شد زنجیر دلم كو؟ دیوانه رها شد ای قبلة من كویت محراب من ابرویت دل با سر زلفت در دام بلا شد زنجیر دلم كو؟ دیوانه رها شد همچو برگی در بارانم در هوایت سرگردانم گر خزانم گر بهارم بیقرارم من هر چه دارم یا ندارم از تو دارم من ای دستم بر دامن تو دل بی تاب دیدن تو قیصر امین پور
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان