اجرای شهرام ناظری، 18/3/1361
گم شدن در عاشقی دین من است
نیستی در هستی آئین من است
حال من چون در نمیآید بگفت
شرح حالم اشک خونین من است
از درش گردی که آرد باد صبح
سرمهٔ چشم جهان بین من است
من چرا گرد جهان گردم چو دوست
در میان جان شیرین من است
گر بسوزم زآتش عشقت رواست
کآتش عشق تو تسکین من است
گم شدن در عاشقی دین من است
نیستی در هستی آئین من است
حال من چون در نمیآید بگفت
شرح حالم اشک خونین من است
از درش گردی که آرد باد صبح
سرمهٔ چشم جهان بین من است
من چرا گرد جهان گردم چو دوست
در میان جان شیرین من است
گر بسوزم زآتش عشقت رواست
کآتش عشق تو تسکین من است
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:42
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه