تصنیف با موضوع بهار و موسیقی بی کلام این تصنیف
با ابر و باد و باران از ره رسیده یاران بار دگر بهاران
چتر بلند خورشید بر سر گرفت و خندید گل بوته زیر باران
ما هم در این هواییم کز خویشتن برآییم
بهاران گل بوته ابر باران
ابر و باد و مه و خورشید فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
طرحی نوین درانداز اکنون که تازه شد باز آیین روزگاران
هنگامه ای خدایی است هنگام آشنایی است
یاری خوش است یاران گیتی پر از خروش است
خون زمین به جوش است از قلب چشمه ساران
با ابر و باد و باران از ره رسیده یاران بار دگر بهاران
چتر بلند خورشید بر سر گرفت و خندید گل بوته زیر باران
ما هم در این هواییم کز خویشتن برآییم
بهاران گل بوته ابر باران
ابر و باد و مه و خورشید فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
طرحی نوین درانداز اکنون که تازه شد باز آیین روزگاران
هنگامه ای خدایی است هنگام آشنایی است
یاری خوش است یاران گیتی پر از خروش است
خون زمین به جوش است از قلب چشمه ساران
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه