ساز و آوازی با صدای حسین قوامی و سه تار: احمد عبادی، ویولن: حبیب الله بدیعی و شعری از شاه نعمت الله ولی در آواز بیات اصفهان
دردی است در این دل که به درمان نتوان داد
عشقیست در این جان که به صد جان نتوان داد
مستانه در این کوی خرابات فتادیم
این گوشه به صد روضهٔ رضوان نتوان داد
گنجی است در این مخزن اسرار دل ما
دشوار به دست آمده آسان نتوان داد
ما دل به سر زلف دلارام سپردیم
هر چند دل خود به پریشان نتوان داد
دردی است در این دل که به درمان نتوان داد
عشقیست در این جان که به صد جان نتوان داد
مستانه در این کوی خرابات فتادیم
این گوشه به صد روضهٔ رضوان نتوان داد
گنجی است در این مخزن اسرار دل ما
دشوار به دست آمده آسان نتوان داد
ما دل به سر زلف دلارام سپردیم
هر چند دل خود به پریشان نتوان داد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:39
کاربر مهمان
کاربر مهمان